رده:آثار ناصر خسرو
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
صفحهها در ردهٔ «آثار ناصر خسرو»
۲۰۰ صفحۀ زیر در این رده هستند؛ این رده در کل ۲۸۴ صفحه دارد.
(صفحهٔ قبلی) (صفحهٔ بعدی)ن
- ناصر خسرو (قصاید)
- ناصر خسرو (قصاید)/آزردن ما زمانه خو دارد
- ناصر خسرو (قصاید)/آزرده کرد کژدم غربت جگر مرا
- ناصر خسرو (قصاید)/آسایشت نبینم ای چرخ آسیائی
- ناصر خسرو (قصاید)/آمد بهار و نوبت صحرا شد
- ناصر خسرو (قصاید)/آمد و پیغام حجت گوشدار ای ناصبی
- ناصر خسرو (قصاید)/آن بی تن و جان چیست کو روان است؟
- ناصر خسرو (قصاید)/آن جنگی مرد شایگانی
- ناصر خسرو (قصاید)/آن چیست یکی دختر دوشیزهی زیبا
- ناصر خسرو (قصاید)/آن قوت جوانی وان صورت بهشتی
- ناصر خسرو (قصاید)/آن کن ای جویای حکمت کاهل حکمت آن کنند
- ناصر خسرو (قصاید)/آنچهت بکار نیست چرا جوئی؟
- ناصر خسرو (قصاید)/آنکه بنا کرد جهان زین چه خواست؟
- ناصر خسرو (قصاید)/از آن پس کاین جهان را آزمودی گر خردمندی
- ناصر خسرو (قصاید)/از اهل ملک در این خیمهی کبود که بود
- ناصر خسرو (قصاید)/از بهر چه این خر رمه بیبند و فسارند؟
- ناصر خسرو (قصاید)/از بهر چه این کبود طارم
- ناصر خسرو (قصاید)/از بهر چه، ای پیر هشیوار هنربین،
- ناصر خسرو (قصاید)/از دهر جفا پیشه زی که نالم؟
- ناصر خسرو (قصاید)/از صحبت خلق دل گسستم
- ناصر خسرو (قصاید)/از کین بتپرستان در هند و چین و ماچین
- ناصر خسرو (قصاید)/از گردش گیتی گله روا نیست
- ناصر خسرو (قصاید)/از من برمید غمگسارم
- ناصر خسرو (قصاید)/اصل نفع و ضر و مایهی خوب و زشت و خیر و شر
- ناصر خسرو (قصاید)/اگر با خرد جفت و اندر خوریم
- ناصر خسرو (قصاید)/اگر بر تن خویش سالار و میرم
- ناصر خسرو (قصاید)/اگر بزرگی و جاه و جلال در درم است
- ناصر خسرو (قصاید)/اگر زگردش جافی فلک همی ترسی
- ناصر خسرو (قصاید)/اگر کار بوده است و رفته قلم
- ناصر خسرو (قصاید)/اگر نه بستهی این بیهنر جهان شدهای
- ناصر خسرو (قصاید)/امتت را چون نبینی بر چه سانند؟ ای رسول
- ناصر خسرو (قصاید)/امهات و نبات با حیوان
- ناصر خسرو (قصاید)/ای آدمی به صورت و بیهیچ مردمی
- ناصر خسرو (قصاید)/ای آنکه به تن ز ارزوی مال چو نالی
- ناصر خسرو (قصاید)/ای آنکه جز طرب نه همی بینمت طلب
- ناصر خسرو (قصاید)/ای آنکه ندیم باده و جامی
- ناصر خسرو (قصاید)/ای افسر کوه و چرخ را جوشن
- ناصر خسرو (قصاید)/ای بار خدای و کردگارم
- ناصر خسرو (قصاید)/ای باز کرده چشم و دل خفته را ز خواب،
- ناصر خسرو (قصاید)/ای بستهی خود کرده دل خلق به ناموس
- ناصر خسرو (قصاید)/ای به خطاها بصیر و جلد وملی
- ناصر خسرو (قصاید)/ای به خور مشغول دایم چون نبات
- ناصر خسرو (قصاید)/ای به سر برده خیره عمر طویل
- ناصر خسرو (قصاید)/ای به هوا و مراد این تن غدار
- ناصر خسرو (قصاید)/ای پسر ار عمر تو یک ساعت است
- ناصر خسرو (قصاید)/ای پیر، نگه کن که چرخ برنا
- ناصر خسرو (قصاید)/ای تن تیره اگر شریفی اگر دون
- ناصر خسرو (قصاید)/ای تو را آروزی نعمت و ناز
- ناصر خسرو (قصاید)/ای چنبر گردنده بدین گوی مدور
- ناصر خسرو (قصاید)/ای حجت بسیار سخن، دفتر پیش آر
- ناصر خسرو (قصاید)/ای خداوند این کبود خراس
- ناصر خسرو (قصاید)/ای خردمند نگه کن که جهان برگذر است
- ناصر خسرو (قصاید)/ای خردمند و هنر پیشه و بیدار و بصیر
- ناصر خسرو (قصاید)/ای خفته همه عمر و شده خیره و مدهوش
- ناصر خسرو (قصاید)/ای خواجه جهان حیل بسی داند
- ناصر خسرو (قصاید)/ای خواجه، تو را در دل اگر هست صفائی
- ناصر خسرو (قصاید)/ای خوانده بسی علم و جهان گشته سراسر،
- ناصر خسرو (قصاید)/ای خوانده کتاب زند و پازند
- ناصر خسرو (قصاید)/ای خورده خوش و کرده فراوان فره
- ناصر خسرو (قصاید)/ای داده دل و هوش بدین جای سپنجی
- ناصر خسرو (قصاید)/ای دل و هوش و خرد داده به شیطان رجیم
- ناصر خسرو (قصاید)/ای دننده همچو دن کرده رخان از خون دن
- ناصر خسرو (قصاید)/ای ذات تو ناشده مصور
- ناصر خسرو (قصاید)/ای روا کرده فریبنده جهان بر تو فریب،
- ناصر خسرو (قصاید)/ای روی داده صحبت دنیا را
- ناصر خسرو (قصاید)/ای زده تکیه بر بلند سریر
- ناصر خسرو (قصاید)/ای زود گرد گنبد بر رفته
- ناصر خسرو (قصاید)/ای ستمگر فلک ای خواهر آهرمن
- ناصر خسرو (قصاید)/ای شب تازان چو ز هجران طناب
- ناصر خسرو (قصاید)/ای شده چاکر آن درگه انبوه بلند
- ناصر خسرو (قصاید)/ای شده مشغول به کار جهان
- ناصر خسرو (قصاید)/ای شده مشغول به ناکردنی،
- ناصر خسرو (قصاید)/ای شده مفتون به قولهای فلاطون،
- ناصر خسرو (قصاید)/ای شسته سر و روی به آب زمزم
- ناصر خسرو (قصاید)/ای طمع کرده ز نادانی به عمر هرگزی
- ناصر خسرو (قصاید)/ای عجب ار دشمن من خود منم
- ناصر خسرو (قصاید)/ای عورت کفر و عیب نادانی
- ناصر خسرو (قصاید)/ای غره شده به پادشائی
- ناصر خسرو (قصاید)/ای غریب آب غریبی ز تو بربود شباب
- ناصر خسرو (قصاید)/ای فگنده امل دراز آهنگ
- ناصر خسرو (قصاید)/ای قبهی گردندهی بیروزن خضرا
- ناصر خسرو (قصاید)/ای کرده سرت خو به بیفساری
- ناصر خسرو (قصاید)/ای کرده قال و قیل تو را شیدا
- ناصر خسرو (قصاید)/ای کهن گشته تن و دیده بسی نعمت و ناز
- ناصر خسرو (قصاید)/ای کهن گشته در سرای غرور
- ناصر خسرو (قصاید)/ای گرد گرد گنبد طارونی
- ناصر خسرو (قصاید)/ای گشت زمان زمن چه میخواهی؟
- ناصر خسرو (قصاید)/ای گشته جهان و خوانده دفتر
- ناصر خسرو (قصاید)/ای گشته جهان و دیده دامش را
- ناصر خسرو (قصاید)/ای گشته سوار جلد بر تازی
- ناصر خسرو (قصاید)/ای مانده به کوری و تنگ حالی
- ناصر خسرو (قصاید)/ای متحیر شده در کار خویش
- ناصر خسرو (قصاید)/ای مر تورا گرفته بت خوش زبان زبون،
- ناصر خسرو (قصاید)/ای نام شنوده عاجل و آجل
- ناصر خسرو (قصاید)/ای نشسته خوش و بر تخت کشیده نخ
- ناصر خسرو (قصاید)/ای هفت مدبر که بر این پرده سرائید
- ناصر خسرو (قصاید)/ای همه گفتار خوب بیکردار،
- ناصر خسرو (قصاید)/ای یار سرود و آب انگور
- ناصر خسرو (قصاید)/ایا دیده تا روز شبهای تاری
- ناصر خسرو (قصاید)/ایا گشته غره به مکر زمانه
- ناصر خسرو (قصاید)/ایا همیشه به نوروز سوی هر شجری
- ناصر خسرو (قصاید)/این باز سیه پیسه نگر بیپر و چنگال
- ناصر خسرو (قصاید)/این تخت سخت گنبد گردان سرای ماست
- ناصر خسرو (قصاید)/این تن من تو مگر بچهی گردونی
- ناصر خسرو (قصاید)/این جهان بیوفا را بر گزیدو بد گزید
- ناصر خسرو (قصاید)/این جهان خواب است، خواب، ای پور باب
- ناصر خسرو (قصاید)/این چه خلق و چه جهان است، ای کریم؟
- ناصر خسرو (قصاید)/این چه خیمه است این که گوئی پر گهر دریاستی
- ناصر خسرو (قصاید)/این دهر باشگونه چو بستیزد
- ناصر خسرو (قصاید)/این رقیبان که بر این گنبد پیروزه درند
- ناصر خسرو (قصاید)/این روزگار بیخطر و کار بینظام
- ناصر خسرو (قصاید)/این زرد تن لاغر گل خوار سیه سار
- ناصر خسرو (قصاید)/این طارم بیقرار ازرق
- ناصر خسرو (قصاید)/این کهن گیتی ببرد از تازه فرزندان ئوی
- ناصر خسرو (قصاید)/این گنبد پیروزهی بیروزن گردان
- ناصر خسرو (قصاید)/با خویشتن شمار کن ای هوشیار پیر
- ناصر خسرو (قصاید)/باز جهان تیز پر و خلق شکار است
- ناصر خسرو (قصاید)/بالای هفت چرخ مدور دو گوهرند
- ناصر خسرو (قصاید)/بدخو جهان تو را ندهد دسته
- ناصر خسرو (قصاید)/بر تو این خوردن و این رفتن و این خفتن و خاست
- ناصر خسرو (قصاید)/بر جانور و نبات و ارکان
- ناصر خسرو (قصاید)/بر جستن مراد دل ای مسکین
- ناصر خسرو (قصاید)/بر دشمنی دشمنت چو دیدی
- ناصر خسرو (قصاید)/بر ره مکر و حسد مپوی ازیراک
- ناصر خسرو (قصاید)/بر مرکبی به تندی شیطانی
- ناصر خسرو (قصاید)/بر من بیچاره گشت سال و ماه و روز و شب
- ناصر خسرو (قصاید)/برآمد سپاه بخار از بحار
- ناصر خسرو (قصاید)/برکن زخواب غفلت پورا سر
- ناصر خسرو (قصاید)/بسی رفتم پس آز اندر این پیروزه گون پشکم
- ناصر خسرو (قصاید)/بسی کردم گه و بیگه نظاره
- ناصر خسرو (قصاید)/بشنو که چه گوید همیت دوران
- ناصر خسرو (قصاید)/بفریفت این زمان چو آهرمنش
- ناصر خسرو (قصاید)/بگذر ای باد دلافروز خراسانی
- ناصر خسرو (قصاید)/بگسل رسن از بیفسار عامه
- ناصر خسرو (قصاید)/بلی، بیگمان این جهان چون گیاست
- ناصر خسرو (قصاید)/بنالم به تو ای علیم قدیر
- ناصر خسرو (قصاید)/بنگر بدین رباط و بدین صعب کاروان
- ناصر خسرو (قصاید)/به چشم نهان بین نهان جهان را
- ناصر خسرو (قصاید)/به چه ماند جهان مگر به سراب
- ناصر خسرو (قصاید)/به راه دین نبی رفت ازان نمییاریم
- ناصر خسرو (قصاید)/به فرش و اسپ و استام و خزینه
- ناصر خسرو (قصاید)/بهار دل دوستدار علی
- ناصر خسرو (قصاید)/بینی آن باد که گوئی دم یارستی
- ناصر خسرو (قصاید)/پادشا بر کامهای دل که باشد؟ پارسا
- ناصر خسرو (قصاید)/پانزده سال برآمد که به یمگانم
- ناصر خسرو (قصاید)/پشتم قوی به فضل خدای است و طاعتش
- ناصر خسرو (قصاید)/پند بدادمت من، ای پور، پار
- ناصر خسرو (قصاید)/پیشهی این چرخ چیست؟ مفتعلی
- ناصر خسرو (قصاید)/تا کی از آرزوی جاه و خطر
- ناصر خسرو (قصاید)/تا کی خوری دریغ ز برنائی؟
- ناصر خسرو (قصاید)/تا کی کنی گله که نه خوب است کار من
- ناصر خسرو (قصاید)/تا مرد خر و کور کر نباشد
- ناصر خسرو (قصاید)/تمییز و هوش و فکرت و بیداری
- ناصر خسرو (قصاید)/جان و خرد رونده بر این چرخ اخضرند
- ناصر خسرو (قصاید)/جز جفا با اهل دانش مر فلک را کار نیست
- ناصر خسرو (قصاید)/جز که هشیار حکیمان خبر از کار ندارند
- ناصر خسرو (قصاید)/جوانی شد، او را فراموش کن
- ناصر خسرو (قصاید)/جهان بازی گری داند مکن با این جهان بازی
- ناصر خسرو (قصاید)/جهان دامگاهی است بس پر چنه
- ناصر خسرو (قصاید)/جهان را دگرگونه شد کارو بارش
- ناصر خسرو (قصاید)/جهان را نیست جز مردم شکاری
- ناصر خسرو (قصاید)/جهانا چون دگر شد حال و سانت؟
- ناصر خسرو (قصاید)/جهانا چه در خورد و بایستهای!
- ناصر خسرو (قصاید)/جهانا عهد با من جز چنین بستی
- ناصر خسرو (قصاید)/جهانا مرا خیره مهمان چه خوانی؟
- ناصر خسرو (قصاید)/چرخ پنداری بخواهد شیفتن
- ناصر خسرو (قصاید)/چرخ گردنده و اجرام و چهار ارکان
- ناصر خسرو (قصاید)/چند کنی جای چنین به گزین؟
- ناصر خسرو (قصاید)/چند گردی گرد این بیچارگان؟
- ناصر خسرو (قصاید)/چند گردی گردم ای خیمهی بلند؟
- ناصر خسرو (قصاید)/چند گوئی که؟ چو ایام بهار آید
- ناصر خسرو (قصاید)/چنین در کارها بسیار مندیش
- ناصر خسرو (قصاید)/چنین زرد و نوان مانند نالی
- ناصر خسرو (قصاید)/چو تنها بوی گربهات مونس آید
- ناصر خسرو (قصاید)/چو رسم جهان جهان پیش بینی
- ناصر خسرو (قصاید)/چو شمشیر بایدت بود، ای برادر،
- ناصر خسرو (قصاید)/چون تیغ به دست آری مردم نتوان کشت
- ناصر خسرو (قصاید)/چون در جهان نگه نکنی چون است؟
- ناصر خسرو (قصاید)/چون فروماندی ز بد کردار خویش
- ناصر خسرو (قصاید)/چون گشت جهان را دگر احوال عیانیش؟
- ناصر خسرو (قصاید)/چون همی بودهها بفرساید
- ناصر خسرو (قصاید)/چونکه نکو ننگری جهان چون شد؟
- ناصر خسرو (قصاید)/چه بود این چرخ گردان را که دیگر گشت سامانش؟
- ناصر خسرو (قصاید)/چه چیز بهتر و نیکوتر است در دنیی؟
- ناصر خسرو (قصاید)/چه گوئی؟ ای شده زین گوی گردان پشت تو چوگان
- ناصر خسرو (قصاید)/چیست آن لشکر فریشتگان
- ناصر خسرو (قصاید)/حاجیان آمدند با تعظیم
- ناصر خسرو (قصاید)/حکمتی بشنو به فضل ای مستعین
- ناصر خسرو (قصاید)/حکیمان را چه میگویند چرخ پیر و دورانها
- ناصر خسرو (قصاید)/خداوندی که در وحدت قدیم است از همه اشیا
- ناصر خسرو (قصاید)/خرد چون به جان و تنم بنگریست
- ناصر خسرو (قصاید)/خردمند را می چه گوید خرد؟
- ناصر خسرو (قصاید)/خواهی که نیاری به سوی خویش زیان را
- ناصر خسرو (قصاید)/خوب یکی نکته یادم است زاستاد
- ناصر خسرو (قصاید)/داری سخنی خوب گوش یا نه؟
- ناصر خسرو (قصاید)/دام است جهان تو، ای پسر، دام
- ناصر خسرو (قصاید)/در این مقام اگر می مقام باید کرد
- ناصر خسرو (قصاید)/در درج سخن بگشای بر پند
- ناصر خسرو (قصاید)/در دلم تا به سحرگاه شب دوشین
- ناصر خسرو (قصاید)/درد گنه را نیافتند حکیمان