ناصر خسرو (قصاید)/پشتم قوی به فضل خدای است و طاعتش
ظاهر
پشتم قوی به فضل خدای است و طاعتش | تا دررسم مگر به رسول و شفاعتش | |||||
پیش خدای نیست شفیعم مگر رسول | دارم شفیع پیش رسول آل و عترتش | |||||
با آل او روم سوی او هیچ باک نیست | برگیرم از منافق ناکس شناعتش | |||||
دین خدای ملک رسول است و، خلق پاک | امروز امتان رسولند و رعیتش | |||||
گر سوی آل مرد شود مال او چرا | زی آل او نشد ز پیمبر شریعتش؟ | |||||
بر بندهی تو طاعت تو نیست نیم از انک | پیغمبر تو راست ز طاعت بر امتش | |||||
گفتت که بنده را تو به بیطاعتی مکش | وانگه نکشتت ار تو نبودی به طاعتش | |||||
اندر حمایتی تو ز پیغمبر خدای | مشکن حمایتش که بزرگ است حمایتش | |||||
پیغمبر است پیش رو خلق یکسره | کز قاف تا به قاف رسیده است دعوتش | |||||
آل پیمبر است تو را پیش رو کنون | از آل او متاب و نگهدار حرمتش | |||||
فرزند اوست حرمت او چون ندانیش | پس خیره خیر امید چه داری به رحمتش؟ | |||||
آگه نهای مگر که پیمبر کرا سپرد | روز غدیر خم ز منبر ولایتش؟ | |||||
آن را سپرد کایزد مر دین و خلق را | اندر کتاب خویش بدو کرد اشارتش | |||||
آن را که چون چراغ بدی پیش آفتاب | از کافران شجاعت پیش شجاعتش | |||||
آن را که همچو سنگ سر مره روز بدر | در حرب همچو موم شد از بیم ضربتش | |||||
آن را که در رکوع غنی کرد بی سال | درویش را به پیش پیمبر سخاوتش | |||||
آن را که چون دو نام نهادش رسول حق | امروز نیز دوست سوی خلق کنیتش | |||||
آن را که هر شریفی نسبت بدو کنند | زیرا که از رسول خدای است نسبتش | |||||
آن را که کس به جای پیمبر جز او نخفت | با دشمنان صعب به هنگام هجرتش | |||||
آن را که مصطفی، چو همه عاجز آمدند، | در حرب روز بدر بدو داد رایتش | |||||
شیری، مبارزی، که سرشته است کردگار | اندر دل مبارز مردان محبتش | |||||
در حربگه پیمبر ما معجزی نداشت | از معجزات نیز قویتر ز قوتش | |||||
قسمت نشد به خلق درون دوزخ و بهشت | بر کافر و مسلمان الا به قسمتش | |||||
در بود مر مدینهی علم رسول را | زیرا جز او نبود سزای امانتش | |||||
گر علم بایدت به در شهر علم شو | تا بر دلت بتابد نور سعادتش | |||||
او آیت پیمبر ما بود روز حرب | از ذوالفقار بود و ز صمصام آیتش | |||||
گنج خدای بود رسول و، ز خلق او | گنج رسول خاطر او بود و فکرتش | |||||
هر کو عدوی گنج رسول است بی گمان | جز جهل و نحس نیست نشان سلامتش | |||||
شیر خدای را چو مخالف شود کسی | هرگز مکن مگر به خری هیچ تهمتش | |||||
شیر خدای بود علی، ناصبی خر است | زیرا همیشه میبرمد خر ز هیبتش | |||||
هرک آفت خلاف علی بود در دلش | تو روی ازو بتاب و بپرهیز از آفتش | |||||
لیکن چو حرمت تو بدارد تو از گزاف | مشکن، ز بهر حرمت اسلام، حرمتش | |||||
اندر مناظره سخن سرد ازو مگیر | زیرا که نیست جز سخن سرد آلتش | |||||
چون علم نیستش که بگوید، جز این محال | چون بند سخت گشت چه چیز است حیلتش؟ | |||||
دشنام دارد او همه حجت کنون ولیک | روزشمار که شنود این سست حجتش؟ | |||||
دعوی همی کند که من اهل جماعتم | لیکن ز جمع دیو گشن شد جماعتش | |||||
ابلیس قادر است ولیکن به خلق در | جز بر دروغ و حیلهگری نیست قدرتش | |||||
قیمت سوی خدای به دین است و خلق را | آن است قیمتی که به دین است قیمتش | |||||
نصرت به دین کن ای بخرد مر خدای را | گر بایدت که بهره بیابی ز نصرتش | |||||
غره مشو به دولت و اقبال روزگار | زیرا که با زوال همال است دولتش | |||||
دنیا به سوی من به مثل بیوفا زنی است | نه شاد باش ازو نه غمی شو ز فرقتش | |||||
نیک است ازان که نیک و بدش بر گذشتنی است | چیزی دگر همی نشناسم فضیلتش | |||||
زهر است نعمتش چو نیابد همی رها | از مرگ هر کسی که چشیده است نعمتش | |||||
با محنتش به نعمتش اندر مکن طمع | زیرا ز نعمتش نشود دور محنتش | |||||
شاید که همتم نبود صحبت جهان | چون نیست جز که مالش من هیچ همتش | |||||
بسیار داد خلعتم اول وزان سپس | از من یگان یگان همه بربود خلعتش | |||||
از روزگار و خلق ملولم کنون ازانک | پشتم به کردگار و رسول است و ملتش | |||||
بیحاجتم به فضل خداوند، لاجرم، | اندر جهان ز هر که به من نیست حاجتش | |||||
تا در دلم قران مبارک قرار یافت | پر برکتست و خیر دل از خیر و برکتش | |||||
منت خدای را که نکردهاست منتی | پشتم به زیر بار مگر فضل و منتش | |||||
منت خدای را که به وجود امام حق | بشناختم به حق و یقین و حقیقتش | |||||
آن بی قرین ملک که جز او نیست در جهان | کز ملک دیو یکسره خالی است ملکتش | |||||
با طلعت مبارک مسعود او ز سعد | خالی است مشتری را در قوس طلعتش | |||||
یارب، به فضل خویش تو توفیق ده مرا | تا روز و شب بدارم طاعت به طاعتش | |||||
و اندر رضای او گه و بیگه به شعر زهد | مر خلق را به رشته کنم علم و حکمتش | |||||
مستنصری معانی و حکمت به نظم و نثر | بر امتت که خواند الا که حجتش؟ |