رده:آثار محتشم کاشانی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
صفحهها در ردهٔ «آثار محتشم کاشانی»
۲۰۰ صفحۀ زیر در این رده هستند؛ این رده در کل ۸۶۸ صفحه دارد.
(صفحهٔ قبلی) (صفحهٔ بعدی)م
- محتشم کاشانی (ترجیع بند)
- محتشم کاشانی (ترجیع بند)/السلام ای عالم اسرار ربالعالمین
- محتشم کاشانی (ترجیع بند)/امسال نیست سوز محرم بسان پار
- محتشم کاشانی (ترجیع بند)/ای فلک کز جور و بیدادست و کین بنیاد تو
- محتشم کاشانی (ترجیع بند)/این زمین پربلا را نام دشت کربلاست
- محتشم کاشانی (ترجیع بند)/باز آفتی به اهل جهان از جهان رسید
- محتشم کاشانی (ترجیع بند)/باز این چه شورش است که در خلق عالم است
- محتشم کاشانی (ترجیع بند)/ستیزه گر فلکا از جفا و جور تو داد
- محتشم کاشانی (ترجیع بند)/میکشد شوقم عنان باد این کشش در ازدیاد
- محتشم کاشانی (ترجیع بند)/ناگهان برخاست ظلمانی غباری از جهان
- محتشم کاشانی (رباعیات)
- محتشم کاشانی (رباعیات)/آن راه که از حال سهیلی است جمیل
- محتشم کاشانی (رباعیات)/از ملک ملوک ما درین بیت جلیل
- محتشم کاشانی (رباعیات)/ای نام تو در هر لغتی ذکر انام
- محتشم کاشانی (رباعیات)/این ساعی اگرچه باشد از حسن قلیل
- محتشم کاشانی (رباعیات)/در تکیهگه واسع این بزم جلیل
- محتشم کاشانی (رباعیات)/میکرد چو سکه حی صاحب تنزیل
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/آزردهام به شکوه دل دلستان خود
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/آن که چشمت را ز خواب ناز بیداری نداد
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/آن که شد تا حر لازم صبر در هجران او
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/اگر خواهی دعای من کنی بر مدعای من
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/الهی تا ز حسن و عشق در عالم نشان باشد
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/این منم کز عصمت دل در دلت جا کردهام
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/باز جائی رفتهام کز روی یارم شرمسار
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/بترس از آن که درآرد سر از دهان من آتش
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/بخت چون بر نقد دولت سکهی اقبال زد
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/برای خاطر غیرم به صد جفا کشتی
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/بود دی در چمن ای قبلهی حاجتمندان
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/به بازی آفتاب را چه گفتم ماه رنجیدی
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/به خوبی ذرهای بودی چه در کوی تو جا کردم
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/به دعوی آمده ترکی که صید خود کندم
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/به عزت نامزد شد هرکه نامد مدتی سویت
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/به مهر غیر در اخلاص من خلل کردی
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/بهر تسخیر دلم پادشهی تازه رسید
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/بیرون شدم از بزمت ای شمع صراحی گردنان
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/چراغ خود دگر در بزم او بینور میبینم
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/چند چشمت بسته بیند چشم سرگردان من
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/چو دلگشای رقیبان شوی به لطف نهانی
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/چون پیش یار قید و رهائی برابر است
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/چون جلوهگر گردد بلا از قامت فتان تو
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/چون من کجاست بوالعجبی در بسیط خاک
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/حسن تو چند زینت هر انجمن بود
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/داردم در زیر تیغ امروز جلاد فراق
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/دارم از دست تو بر سر افسر بیغیرتی
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/دانسته باش ای دل کزان نامهربانت میبرم
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/در عین وصل جز من راضی به مرگ خود کیست
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/دگر از بهر من زد دار عبرت سرو بالائی
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/دل میشود هر روز خون تا او ز دل بیرون شود
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/دلم آزاد از دامش نمیگردد چه دامست این
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/دلم که بیتو لگدکوب محنت و الم است
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/دو روزی شد که با هجران جانان صحبتی دارم
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/روی ناشسته چو ماهش نگرید
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/ساربانا پرشتابان بار ازین منزل مبند
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/سخن طی میکنم ناگاه در خواب
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/شدم از گریه نابینا چراغ دیدهی من کو
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/شده خلقت چو گریبان کش دلهای همه
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/شعلهی حسن تو بالاتر ازین میباید
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/عشقت زهم برآورد یاران مهربان را
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/قیاس خوبی آن مه ازین کن کز جفای او
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/کسی هم بوده کز شوخی بزور یک نظر کردن
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/گدای شهر را دانسته خلقی پادشاه من
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/گرچه دیدم بر عذار عصمتت خال گناه
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/ما به یارانیم مشغول و رقیب ما به یار
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/من نه آن صیدم که بودم پاسدار اکنون مرا
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/من و دیدن رقیبان هوسناک تو را
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/منم کز دل وداع کشور امن دامان کردم
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/مهی برفت ازین شهر و شور شهر دگر شد
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/نخست آنکس که شد در بند انکار تو من بودم
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/نمیگفتم که خواهد دوخت غیرت چشمم از رویت
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/وصل چون شد عام از هجران بود ناخوشترک
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/هر کجا حیرانم اندر چشم گریانم توئی
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/هرگز از زلف کجت بیپیچ و تابی نیستم
- محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/یارب چه مهر خوبان حسن از جهان برافتد
- محتشم کاشانی (غزلیات)
- محتشم کاشانی (غزلیات)/آخر ای بیرحم حال ناتوان خود بپرس
- محتشم کاشانی (غزلیات)/آخر ای پیمان گسل یاران به یاران این کنند
- محتشم کاشانی (غزلیات)/آخر ای سنگ دل از کشتن ما چیست غرض
- محتشم کاشانی (غزلیات)/آسودگان چو نشه درد آرزو کنند
- محتشم کاشانی (غزلیات)/آفت من یک نگه زان نرگس مستانه ساز
- محتشم کاشانی (غزلیات)/آمد از مجلس برون در سر هوای سیر باغ
- محتشم کاشانی (غزلیات)/آمد به تیغ کین ره ارباب دین زده
- محتشم کاشانی (غزلیات)/آمد ز خانه بیرون در بر قبای زرکش
- محتشم کاشانی (غزلیات)/آمدم با نالههای زار هم دم هم چنان
- محتشم کاشانی (غزلیات)/آن پری بگذشت و سوی ما نگاهی هم نکرد
- محتشم کاشانی (غزلیات)/آن پری را گوهر عصمت ز کف شد حیف حیف
- محتشم کاشانی (غزلیات)/آن چه هر شب بگذرد از چرخ فریاد منست
- محتشم کاشانی (غزلیات)/آن شاه حسن بین و به تمکین نشستنش
- محتشم کاشانی (غزلیات)/آن شاه ملک دل ستم از من دریغ داشت
- محتشم کاشانی (غزلیات)/آن شوخ جانان آشنا سوزد دل بیگانه هم
- محتشم کاشانی (غزلیات)/آن قدر شوق گل روی تو دارم که مپرس
- محتشم کاشانی (غزلیات)/آن کوست قبلهی همه کس قبلهی جود رو
- محتشم کاشانی (غزلیات)/آن که آیینهی صنع از روی نیکوی تو ساخت
- محتشم کاشانی (غزلیات)/آن که اشگم از پیش منزل به منزل میرود
- محتشم کاشانی (غزلیات)/آن که بزم غیر را روشن چو گلشن کرده است
- محتشم کاشانی (غزلیات)/آن که بود از تو به یک حرف زبانی قانع
- محتشم کاشانی (غزلیات)/آن که هرگز نزد از شرم در معشوقی
- محتشم کاشانی (غزلیات)/آن منتظر گدازی چشم سیاه او
- محتشم کاشانی (غزلیات)/آن مه که صورتش ز مقابل نمیرود
- محتشم کاشانی (غزلیات)/آه از آن لحظه که مجلس به غضب در شکند
- محتشم کاشانی (غزلیات)/آهوی او که بود بیشه دل صید گهش
- محتشم کاشانی (غزلیات)/آهوی چشم بتان چشم تو را نخجیر است
- محتشم کاشانی (غزلیات)/آینه بردار و حسن جان فزای خویش بین
- محتشم کاشانی (غزلیات)/آینهی جان به جز آن روی نیست
- محتشم کاشانی (غزلیات)/اجل خواهم مزاج خوی آن بیدادگر گیرد
- محتشم کاشانی (غزلیات)/از آن پیش رقیبان مهر ورزدیار من با من
- محتشم کاشانی (غزلیات)/از اشگ گرم چشم ترم کان آتش است
- محتشم کاشانی (غزلیات)/از باده عیشم بود مستانه به کف جامی
- محتشم کاشانی (غزلیات)/از بادهی لاله تو چو در ژاله میرود
- محتشم کاشانی (غزلیات)/از بهر حسرت دادنم هر لحظه منشین با کسی
- محتشم کاشانی (غزلیات)/از جیب حسن سرو قدی سر بدر نکرد
- محتشم کاشانی (غزلیات)/از سپاه حسن آخر یک سوار آمد برون
- محتشم کاشانی (غزلیات)/از سر کوی تو با صدگونه سودا میروم
- محتشم کاشانی (غزلیات)/از عاشقان حوالی آن خانه پر شده است
- محتشم کاشانی (غزلیات)/از قید عهد بندهی تو خود رسته بودهی
- محتشم کاشانی (غزلیات)/از نسیم آن خطم در حیرت از صنع اله
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ازین لیلی و شانم خاطر ناشاد نگشاید
- محتشم کاشانی (غزلیات)/اغیار را به صحبت جانان چه احتیاج
- محتشم کاشانی (غزلیات)/افکن گذر به کلبه ما تا بهم رسد
- محتشم کاشانی (غزلیات)/افکنده ره به کلبهی درویش خاکسار
- محتشم کاشانی (غزلیات)/اقبال ظفر پیوند در کار جهانبانی
- محتشم کاشانی (غزلیات)/اگر آگه ز اخلاص من آزرده دل گردی
- محتشم کاشانی (غزلیات)/اگر دل بر صف مژگان سیاهی میزند خود را
- محتشم کاشانی (غزلیات)/اگر دوری ز من در آرزویت زار میمیرم
- محتشم کاشانی (غزلیات)/اگر شراب خوری صد جگر کباب شود
- محتشم کاشانی (غزلیات)/اگر لطفت ز پای اشک و آهم شعله برگیرد
- محتشم کاشانی (غزلیات)/اگر مقدار عشق پاک را دلدار دانستی
- محتشم کاشانی (غزلیات)/اگر میبینمت با غیر غیرت میکشد زارم
- محتشم کاشانی (غزلیات)/امشب اندر بزم آن پرهیز فرما پادشاه
- محتشم کاشانی (غزلیات)/امشب ای شمع طرب دوست که همخانهی توست
- محتشم کاشانی (غزلیات)/امشب دگر حریف شرابت که بوده است
- محتشم کاشانی (غزلیات)/امشب که چشم مست تو در مهد خواب بود
- محتشم کاشانی (غزلیات)/او کشیده خنجر و من جامه جان کرده چاک
- محتشم کاشانی (غزلیات)/اول منزل عشقست بیابان فنا
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای ابرویت به وقت اشارت زبان حسن
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای از می غرور تو لبریز جام ناز
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای بستم دل تو خوش تیغ بکش مرا بکش
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای به بالا فتنه سرگردان بالای تو من
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای به من صدق و صفای تو دروغ
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای پارسای کعبه رو عزم سر آن کو مکن
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای پری راه دیار آن پری پیکر بپرس
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای پری غم نیست گر مثل منت دیوانه ایست
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای تو مجموعهی شوخی و سراپای تو شوخ
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای تو نکرده جز جفا آن چه نکردهای بکن
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای جمالت قبلهی جان ابرویت محراب دل
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای خدنگ مژهات عقده گشای دل من
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای در درون جان ز دل من کرانه چیست
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای در زمان خط تو بازار فتنه تیز
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای دهانت را موکل خضر خط بر سلسبیل
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای رشگ بتان به کج کلاهی
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای روی تو از می ارغوان رنگ
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای ز دل رفته که دی سوختی از ناز مرا
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای زهر خندهی تو چو شهد و شکر لذیذ
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای زیر مشق سر خط حسن تو افتاب
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای سرو گلندام که داری کمر از مو
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای سنگ دل ز پرسش روز جزا بترس
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای شربت جفای تو هم تلخ و هم لذیذ
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای شمع بتان تا کی بر گرد درت گردم
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای صبا درد من خسته به درمان برسان
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای طاعت تو بر همهی کائنات فرض
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای طور تو را جهان خریدار
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای قدت همچو نیشکر نازک
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای گردن بلند قدان در کمند تو
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای گل امروز اداهای تو بیچیزی نیست
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای گل به کس این خوبی بسیار نمیماند
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای گل خود رو چه بد کردم که خوارم ساختی
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای گوهر نام تو تاج سر دیوانها
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای لبت زنده کرده نام مسیح
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای مرا دلبر و دل آرا تو
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای نرد حسن باخته با افتاب و ماه
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای نگاهت آهوان را گرم بازی ساختن
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای نگهت تیغ تیز غمزهی غماز را
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای هزارت چشم در هر گوشه سرگردان چشم
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای همچو آهوان دلم دم شکار تو
- محتشم کاشانی (غزلیات)/ای هنوزت مژه از صف شکنی بر سر ناز
- محتشم کاشانی (غزلیات)/این آینهگون سقف که آبیست معلق
- محتشم کاشانی (غزلیات)/این است که خوار و زارم از وی
- محتشم کاشانی (غزلیات)/این چه چوگان سر زلف و چه گوی ذقن است
- محتشم کاشانی (غزلیات)/این صید هنوز نیم رام است
- محتشم کاشانی (غزلیات)/این طلعت و رخسار که دارد که تو داری
- محتشم کاشانی (غزلیات)/با او شبی از دیر میخواهم خراب آیم برون
- محتشم کاشانی (غزلیات)/با بد آموزت مگر قانون الفت ساز نیست
- محتشم کاشانی (غزلیات)/با چنین جرمی نراندم از دل ویران تو را
- محتشم کاشانی (غزلیات)/با خط آن سلطان خوبان را جمالی دیگر است
- محتشم کاشانی (غزلیات)/با رقیب آمد و این غمکده را در زد و رفت
- محتشم کاشانی (غزلیات)/با من از ابنای عالم دلبری مانده است و بس
- محتشم کاشانی (غزلیات)/با من بدی امروز زاطوار تو پیداست
- محتشم کاشانی (غزلیات)/با وجود آن که پیوند آن پری از من برید
- محتشم کاشانی (غزلیات)/با وجود وصل شد زندان حرمان جای من
- محتشم کاشانی (غزلیات)/باز آشفتهام از خوی تو چندان که مپرس
- محتشم کاشانی (غزلیات)/باز امشب ز اقتضای شوخ طبعیهای او
- محتشم کاشانی (غزلیات)/باز ای دل شورانگیز رو سوی کسی داری
- محتشم کاشانی (غزلیات)/باز این چه زلف از طرف رخ نمودن است
- محتشم کاشانی (غزلیات)/باز بر من نظر افکنده شکار اندازی
- محتشم کاشانی (غزلیات)/باز برخاسته از دشت بلا گرد سپاه
- محتشم کاشانی (غزلیات)/باز سرگشتهی مژگان سیهی گردیدم
- محتشم کاشانی (غزلیات)/باز علم زد ز بیابان عشق
- محتشم کاشانی (غزلیات)/باز ما را جان به استقبال جانان میرود
- محتشم کاشانی (غزلیات)/بت پرستی را شعار خود کنم تا یار من
- محتشم کاشانی (غزلیات)/بر در درج قفل زدم یک چندی