محتشم کاشانی (غزلیات)/ای شمع بتان تا کی بر گرد درت گردم
ظاهر
ای شمع بتان تا کی بر گرد درت گردم | پروانهی خویشم کن تا گرد سرت گردم | |||||
دست همه از نخلت پرمیوه و بس خندان | گستاخ نیم کز دور گرد ثمرت گردم | |||||
من تشنه و تو ساقی هرچند ز وصل خود | محرومترم سازی مشتاقترت گردم | |||||
ناز از شکرستانت هر چند مگس راند | من بیشتر از حسرت گرد شکرت گردم | |||||
نزدیکم و نزدیکست قطع نظرم از جان | چون مانم اگر روزی دور از نظرت گردم | |||||
گر از کرمم خوانی فرش حرمت باشم | ور از نظرم رانی خاک گذرت گردم | |||||
بر موی میان هرگه از ناز کمربندی | در زیر زبان صدره گرد کمرت گردم | |||||
سوی دل بی رحمت از شست دعا شبها | هم خود فکنم ناوک هم خود سپرت گردم | |||||
ای شاه گداپرور من محتشمم آخر | گوشی به سوالم دار چون گرد درت گردم |