محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/ساربانا پرشتابان بار ازین منزل مبند
ظاهر
ساربانا پرشتابان بار ازین منزل مبند | بس خرابم من یک امروز دگر محمل مبند | |||||
حالیا از چشم طوفان خیز من ره دجله است | یک دو روز دیگری این رخت ازین ساحل مبند | |||||
غافلی کز من به رویت مانده باقی یک نگاه | در محلی این چنین چشم از من غافل مبند | |||||
نیست حد آدمی کز تن برد جان در وداع | روح انسان پیکری تهمت بر آب و گل مبند | |||||
یار چون شد عمر در تعجیل بهتر ای طبیب | رو ببند حیله پای عمر مستعجل مبند | |||||
داروی منعم مکش در چشم گریان ای رفیق | راه بر سیلی چنین پر زور بیحاصل مبند | |||||
دل به خوبان بستن ای دل حاصل دیوانگیست | محتشم گر عاقلی دیگر به ایشان دل مبند |