محتشم کاشانی (غزلیات از رساله‌ی جلالیه)/ساربانا پرشتابان بار ازین منزل مبند

از ویکی‌نبشته
محتشم کاشانی (غزلیات از رساله‌ی جلالیه) از محتشم کاشانی
(ساربانا پرشتابان بار ازین منزل مبند)
  ساربانا پرشتابان بار ازین منزل مبند بس خرابم من یک امروز دگر محمل مبند  
  حالیا از چشم طوفان خیز من ره دجله است یک دو روز دیگری این رخت ازین ساحل مبند  
  غافلی کز من به رویت مانده باقی یک نگاه در محلی این چنین چشم از من غافل مبند  
  نیست حد آدمی کز تن برد جان در وداع روح انسان پیکری تهمت بر آب و گل مبند  
  یار چون شد عمر در تعجیل بهتر ای طبیب رو ببند حیله پای عمر مستعجل مبند  
  داروی منعم مکش در چشم گریان ای رفیق راه بر سیلی چنین پر زور بی‌حاصل مبند  
  دل به خوبان بستن ای دل حاصل دیوانگی‌ست محتشم گر عاقلی دیگر به ایشان دل مبند