محتشم کاشانی (غزلیات)/ای به بالا فتنه سرگردان بالای تو من
ظاهر
ای به بالا فتنه سرگردان بالای تو من | ای سراپا ناز قربان سراپای تو من | |||||
با وجود جلوهی تو خلق حیران منند | بس که حیران گشتهام برقد رعنای تو من | |||||
کرده چشم نیمبازت رخنه در بنیاد جان | این چه چشمست ای شهید چشم شهلای تو من | |||||
تا نگردد خواری من برملا پیش کسان | مینوازی بنده را ای بنده رای تو | |||||
من بندبندم بگسل از هم گرنباشم روز حشر | بند بر دل مانده زلف سمن سای تو من | |||||
چون برون آرم سر از خاک لحد باشم هنوز | پای در گل از خیال نخل بالای تو من | |||||
در وصف دیوانگان کوی عشقم جامباد | گر خلاصی جویم از زنجیر سودای تو من | |||||
دست من گیر ای گل رعنا که هستم از فراق | خار در پا رفته راه تمنای تو من | |||||
محتشم تا خسروان را مجلس آراید به شعر | پادشاه او تو باشی مجلس آرای تو من |