محتشم کاشانی (غزلیات)/آن که اشگم از پیش منزل به منزل می‌رود

از ویکی‌نبشته
محتشم کاشانی (غزلیات) از محتشم کاشانی
(آن که اشگم از پیش منزل به منزل می‌رود)
  آن که اشگم از پیش منزل به منزل می‌رود وه که با من وعده می‌فرمود و با دل می‌رود  
  اشگم از بی دست و پایی در پی این دل شکار بر زمین غلطان چو مرغ نیم به سمل می‌رود  
  حال مستعجل وصالی چون بود کاندر وداع تا گشاید چشم تر بیند که محمل می‌رود  
  با وجود آن که ضبط گریه خود می‌کنم ناقه‌اش از اشک من تا سینه در گل می‌رود  
  نوگلی کازارش از جنبیدن باد صباست آه کز آه من آزرده غافل می‌رود  
  محتشم بهر نگاه آخرین در زیر تیغ می‌کند عجزی که خون از چشم قاتل می‌رود