| | | | | | |
|
نخست آنکس که شد در بند انکار تو من بودم |
|
ولی آن کس که گشت اول گرفتار تو من بودم |
|
|
زدند از من حریفان بیشتر لاف خریداری |
|
ولی اول کسی کامد به بازار تو من بودم |
|
|
به سیم و زر طلبکار تو گردیدند اگر جمعی |
|
کسی کوشد به جان و سر خریدار تو من بودم |
|
|
من اول از تو کردم احتراز اما اسیری هم |
|
که کرد آخر سر خود در سر و کار تو من بودم |
|
|
به بیماری کشید از حسرت کار دگر یاران |
|
ولی آن کس که مرد از شوق دیدار تو من بودم |
|
|
حریفان جان سپر کردند پیشت لیک جانبازی |
|
که ضربت خورد از شمشیر خونخوار تو من بودم |
|
|
چو نظم محتشم خوانی بگو کای بلبل محزون |
|
کجا رفتی چه افتادت نه گلزار تو من بودم |
|