محتشم کاشانی (غزلیات)/ای نگاهت آهوان را گرم بازی ساختن
ظاهر
| ای نگاهت آهوان را گرم بازی ساختن | کمترین بازی سوار از پشت زین انداختن | |||||
| غمزهات شغل آن قدر دارد که در صید افکنی | میتواند کم به بسمل ساختن پرداختن | |||||
| هرکه را زخمی زدی سر در قفای او منه | صید ناوک خورده را در پی چه لازم تاختن | |||||
| کام جویان را مده در بزم جای ماه که هست | نقد عصمت باختن عشق از هوس نشناختن | |||||
| ظلم بیداد است اما آتشی بیدود نیست | بیکسان را سوختن با ناکسان در ساختن | |||||
| مهر ورزان راست وجه آزمون از روی زرد | نقد جان در بوته غم بردن و به گداختن | |||||
| محتشم میآورد بر لشگر عزت شکست | پیش خوبان دم به دم رایت ز آه افراختن | |||||