محتشم کاشانی (غزلیات)/ای لبت زنده کرده نام مسیح
ظاهر
| ای لبت زنده کرده نام مسیح | به روان بخشی کلام فصیح | |||||
| چهرهای داری از شراب صبوح | همچو خورشید نیمروز صبیح | |||||
| هرچه میخواهی از جفا میکن | که صبیحی و نیست از تو قبیح | |||||
| از شکر خوشترست و شیرینتر | سخن تلخ از آن لبان ملیح | |||||
| دیشبت به رکنابه بود مدار | کردهای امشب آن کنابه صریح | |||||
| از تو ماییم خسته و بیمار | دگران جمله سالمند و صحیح | |||||
| آن صنم میزند خدنگ جفا | محتشم دست و پا چو صید ذبیح | |||||