محتشم کاشانی (غزلیات)/ای رشگ بتان به کج کلاهی
ظاهر
| ای رشگ بتان به کج کلاهی | قربان سرت شوم اللهی | |||||
| تو بسته میان به کشتن من | من بسته کمر به عذرخواهی | |||||
| روی تو ز باده ارغوانی | رخسارهی من ز غصه کاهی | |||||
| من خورده قسم به عصمت تو | تو داده به خون من گواهی | |||||
| ماهی تو درین لباس شبرنگ | یا آب حیات در سیاهی | |||||
| گویند که ماهی و نگویند | وصف مه روی تو کماهی | |||||
| ابرو بنما و رخ که بینند | در خیمهی آفتاب ماهی | |||||
| ای بر سر تو همای دولت | انداخته سایهی الهی | |||||
| بر محتشم گدا ببخشای | شکرانهی این که پادشاهی | |||||