محتشم کاشانی (غزلیات)/ای جمالت قبلهی جان ابرویت محراب دل
ظاهر
ای جمالت قبلهی جان ابرویت محراب دل | آمدی و فرض شد صد سجده بر ارباب دل | |||||
بعد چندین انتظار از رشتهی باریک جان | تاب هجران میبری بیرون ولی کو تاب دل | |||||
گر شوی مهمان جان از عقل و دین و صبر و هوش | در رهت ریزم به رسم پیشکش اسباب دل | |||||
تا ز مژگان لعل پاشم در رهت پروردهام | از جگر پر گاله بسیار در خوناب دل | |||||
از دو بیمارت یکی تا جان برد در بند غم | یا به خواب من درآ یکبار یا در خواب دل | |||||
نقش دل پیشت کشیدم جان طلب کردی ز من | ای فدایت جان چه میفرمایی اندر باب دل | |||||
سر بلندم میکنی گویا که میبینم ز دور | ارتفاع کوکب دولت در اسطرلاب دل | |||||
محتشم میجست عمری در جهان راه صواب | سالک راه تو گشت آخر به استصواب دل |