محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/به مهر غیر در اخلاص من خلل کردی
ظاهر
به مهر غیر در اخلاص من خلل کردی | ببین کرا به که در دوستی بدل کردی | |||||
چه اعتماد توان کرد بر تو ای غافل | که اعتماد بر آن مایهی حیل کردی | |||||
مرا محل ستادن نماند در کویت | ز بس که با دگران لطف بیمحل کردی | |||||
بر آن شدی که کنی نام خویش بر دل غیر | خیال سکه زدن بر زر دغل کردی | |||||
نبود بد عمل من چرا در آزارم | عمل به قول رقیبان بدعمل کردی | |||||
بسی مدد ز اجل خواست روزگارو نکرد | مرا به گور ولیکن تو بیاجل کردی | |||||
نبود مثل تو اول کسی چرا آخر | بناکسی همه جا خویش را مثل کردی | |||||
و گر چه پاس تو دارم به چشم رمز شناس | که آنچه در نظرم بود محتمل کردی | |||||
حدیث نیک دهد یار محتشم دیگر | بگو چو ختم حکایت برین غزل کردی |