محتشم کاشانی (غزلیات)/افکن گذر به کلبه ما تا بهم رسد
ظاهر
| افکن گذر به کلبه ما تا بهم رسد | از گرد رهگذار تو کحلی برای چشم | |||||
| گر در وثاق خاک نشینان قدم نهی | سازند خاک پای تو را توتیای چشم | |||||
| بیرون مرو ز منزل مردم نشین خویش | ای منزل تو منظر نزهت سرای چشم | |||||
| از مردمی اگر به حجاب ای مراد دل | پیدا کنم برای تو جایی ورای چشم | |||||
| از چشم آفتاب برآید گر افکنی | پرتو به خانه دلم از غرفههای چشم | |||||
| ناید فرو سرم به فلک گر تو سرفراز | آئی فرو به بارگه دل گشای چشم | |||||
| بر محتشم گذار فکن کز برای توست | گوهر فشانی مژهاش در سرای چشم | |||||