محتشم کاشانی (غزلیات)/ای تو مجموعهی شوخی و سراپای تو شوخ
ظاهر
| ای تو مجموعهی شوخی و سراپای تو شوخ | جلوهی شوخ تو رعنا قد رعنای تو شوخ | |||||
| همهی اطوار تو دلکش همهی اوضاع تو خوش | همهی اعضای تو شیرین همهی اجزای تو شوخ | |||||
| سر حیرانی چشمم ز کسی پرس ای گل | کافریدست چنین نرگس شهلای تو شوخ | |||||
| فتنه در مملکت دل نکند دست دراز | به میان ناید اگز از طرفی پای تو شوخ | |||||
| جامهی ناز به قد دگران شد کوتاه | خلعت حسن چو شد راست به بالای تو شوخ | |||||
| نیست همتای تو امروز کسی در شوخی | ای همان گوهر یکتای تو همتای تو شوخ | |||||
| محتشم بود ز ثابت قدمان در ره عشق | بردباری دلش از جا حرکتهای تو شوخ | |||||