رده:آثار نظامی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(صفحهٔ قبلی) (صفحهٔ بعدی)
صفحههای ردهٔ «آثار نظامی»
این ۲۰۰ صفحه در این رده قرار دارند؛ این رده در کل حاوی ۳۸۳ صفحه است.
(صفحهٔ قبلی) (صفحهٔ بعدی)ن
- نظامی (اقبال نامه)
- نظامی (اقبال نامه)/ارسطوی روشندل هوشمند
- نظامی (اقبال نامه)/ببار ای مغنی نوائی شگفت
- نظامی (اقبال نامه)/بساز ای مغنی ره دلپسند
- نظامی (اقبال نامه)/بلیناس دانا به زانو نشست
- نظامی (اقبال نامه)/به هر مدتی گردش روزگار
- نظامی (اقبال نامه)/پس آنگه که خاک زمین داد بوس
- نظامی (اقبال نامه)/چنین بود در نامهی رهنمای
- نظامی (اقبال نامه)/چنین راند والیس دانا سخن
- نظامی (اقبال نامه)/چو ختم سخن قرعه بر شاه زد
- نظامی (اقبال نامه)/چو سقراط را داد نوبت سخن
- نظامی (اقبال نامه)/چو فیاض دریا درآمد به موج
- نظامی (اقبال نامه)/چو قفل آزمائی به هرمس رسید
- نظامی (اقبال نامه)/چو گوهر برون آمد از کان کوه
- نظامی (اقبال نامه)/خدایا توئی بنده را دستگیر
- نظامی (اقبال نامه)/خرد هر کجا گنجی آرد پدید
- نظامی (اقبال نامه)/درآرای مغنی سرم را ز خواب
- نظامی (اقبال نامه)/دگر روز کز عطسهی آفتاب
- نظامی (اقبال نامه)/زهی آفتابی که از دور دست
- نظامی (اقبال نامه)/سحرگه که سربرگرفتم ز خواب
- نظامی (اقبال نامه)/سر فیلسوفان یونان گروه
- نظامی (اقبال نامه)/سوم روز کین طاق بازیچه رنگ
- نظامی (اقبال نامه)/شنیدم که بالای این سبز فرش
- نظامی (اقبال نامه)/فلاطون که بر جمله بود اوستاد
- نظامی (اقبال نامه)/محمد که بیدعوی تخت و تاج
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی بدان جرهی جان نواز
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی بدان ساز تیمار سوز
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی بدان ساز غمگین نواز
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی بر آهنگ خود ساز گیر
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی برآرای لحنی درست
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی بساز ازدم جانفزای
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی بیا چنگ را ساز کن
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی بیا ز اول صبح بام
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی بیار آن ره باستان
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی بیار آن نوای غریب
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی توئی مرغ ساعت شناس
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی درین پرده دیرسال
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی دگر باره بنواز رود
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی دل تنگ را چاره نیست
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی دلم دور گشت از شکیب
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی دلم سیر گشت از نفیر
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی ره باستانی بزن
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی ره رامش آور پدید
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی ره مش جان بساز
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی سحرگاه بر بانگ رود
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی سماعی برانگیز گرم
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی غنا را درآور به جوش
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی مدار از غنا دست باز
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی یک امشب برآواز چنگ
- نظامی (اقبال نامه)/مغنی یکی نغمه بنواز زود
- نظامی (اقبال نامه)/نظامی بر این در مجنبان کلید
- نظامی (خسرو و شیرین)
- نظامی (خسرو و شیرین)/اجازت داد شیرین باز لب را
- نظامی (خسرو و شیرین)/ببین ای هفت ساله قرهالعین
- نظامی (خسرو و شیرین)/برآمد ناگه مرغ فسون ساز
- نظامی (خسرو و شیرین)/بزرگ امید چون گلبرگ بشکفت
- نظامی (خسرو و شیرین)/به آیین جهانداران یکی روز
- نظامی (خسرو و شیرین)/به پیروزی چو بر پیروزه گون تخت
- نظامی (خسرو و شیرین)/به خدمت شمسه خوبان خلخ
- نظامی (خسرو و شیرین)/به فرح فالی و فیروزمندی
- نظامی (خسرو و شیرین)/به نام آنکه هستی نام ازو یافت
- نظامی (خسرو و شیرین)/به نزهت بود روزی با دلافروز
- نظامی (خسرو و شیرین)/پری پیکر نگار پرنیان پوش
- نظامی (خسرو و شیرین)/تو کز عبرت بدین افسانه مانی
- نظامی (خسرو و شیرین)/جوابش داد سرو لاله رخسار
- نظامی (خسرو و شیرین)/جهان خسرو که تا گردون کمر بست
- نظامی (خسرو و شیرین)/جهان سالار خسرو هر زمانی
- نظامی (خسرو و شیرین)/چنین در دفتر آورد آن سخنسنج
- نظامی (خسرو و شیرین)/چنین گفت آن سخن پرداز شبخیز
- نظامی (خسرو و شیرین)/چنین گفت آن سخن گوی کهن زاد
- نظامی (خسرو و شیرین)/چنین گوید جهان دیده سخنگوی
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو آمد زلف شب در عطر رسائی
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو بدر از جیب گردون سر برآورد
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو بر زد باربد زین سان نوائی
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو بر زد بامدادن بور گلرنگ
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو برزد بامدادان خازن چین
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو پیر سبز پوش آسمانی
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو خسرو تخته حکمت در آموخت
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو خسرو دور شد زان چشمه آب
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو خسرو دید کان خواری بر او رفت
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو خسرو دید کان معشوق طناز
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو خسرو دید کان یار گرامی
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو خسرو دید ماه خرگهی را
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو خسرو نامه شیرین فرو خواند
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو داد اندیشه جادو دماغم
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو دل در مهر شیرین بست فرهاد
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو دهقان دانه در گل پاک ریزد
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو رود باربد این پرده پرداخت
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو روزی چند شاه آنجا طرب کرد
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو سر بر کرد ماه از برج ماهی
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو شاهنشاه صبح آمد بر اورنگ
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو شد پرداخته فرهاد را چنگ
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو شد معلوم کز حکم الهی
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو شیرین در مداین مهد بگشاد
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو شیرین را ز قصر آورد شاپور
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو صبح از خواب نوشین سر برآورد
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو طالع موکب دولت روان کرد
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو عالم بر زد آن زرین علم را
- نظامی (خسرو و شیرین)/چو مشگین جعد شب را شانه کردند
- نظامی (خسرو و شیرین)/چون بر شیرین مقرر گشت شاهی
- نظامی (خسرو و شیرین)/چون سلطان جوان شاه جوانبخت
- نظامی (خسرو و شیرین)/چه میگفتم سخن محمل کجا راند
- نظامی (خسرو و شیرین)/چهارم روز مجلس تازه کردند
- نظامی (خسرو و شیرین)/چهارم مرد موبد گفت کاین راز
- نظامی (خسرو و شیرین)/حکایت بر گرفته شاه و شاپور
- نظامی (خسرو و شیرین)/خبر داری که سیاحان افلاک
- نظامی (خسرو و شیرین)/خبر ده کاولین جنبش چه چیز است
- نظامی (خسرو و شیرین)/خداوند در توفیق بگشای
- نظامی (خسرو و شیرین)/خداوندی که خلاقالوجود است
- نظامی (خسرو و شیرین)/خدایا چون گل ما را سرشتی
- نظامی (خسرو و شیرین)/خوشا ملکا که ملک زندگانی است
- نظامی (خسرو و شیرین)/در آمد باربد چون بلبل مست
- نظامی (خسرو و شیرین)/در آن مدت که من در بسته بودم
- نظامی (خسرو و شیرین)/در اندیش ای حکیم از کار ایام
- نظامی (خسرو و شیرین)/دگر باره بگفتش کای خردمند
- نظامی (خسرو و شیرین)/دگر باره جهاندار از سر مهر
- نظامی (خسرو و شیرین)/دگر باره شه بیدار بختش
- نظامی (خسرو و شیرین)/دگر ره باز پرسیدش که جانها
- نظامی (خسرو و شیرین)/دگر ره گفت اگر جان هست حاصل
- نظامی (خسرو و شیرین)/دگر ره گفت بعد از زندگانی
- نظامی (خسرو و شیرین)/دگر ره گفت کاجرام کواکب
- نظامی (خسرو و شیرین)/دگر ره گفت کای دریای دربار
- نظامی (خسرو و شیرین)/دگر ره گفت کز دور فلک خیز
- نظامی (خسرو و شیرین)/دگر ره گفت ما اینجا چرائیم
- نظامی (خسرو و شیرین)/دگر ره لعبت طاوس پیکر
- نظامی (خسرو و شیرین)/دگرباره به پرسیدش جهاندار
- نظامی (خسرو و شیرین)/دلا از روشنی شمعی برافروز
- نظامی (خسرو و شیرین)/دوم موبد به قصری کرد مانند
- نظامی (خسرو و شیرین)/ز راه پاسخ آن ماه قصب پوش
- نظامی (خسرو و شیرین)/ز نزدیکان خود با محرمی چند
- نظامی (خسرو و شیرین)/زمین بوسید شاپور سخندان
- نظامی (خسرو و شیرین)/زهی دارنده اورنگ شاهی
- نظامی (خسرو و شیرین)/سبک باش ای نسیم صبح گاهی
- نظامی (خسرو و شیرین)/سخن چون شد به معصومان حوالت
- نظامی (خسرو و شیرین)/سخن گوینده پیر پارسی خوان
- نظامی (خسرو و شیرین)/سراینده چنین افکند بنیاد
- نظامی (خسرو و شیرین)/سعادت چون گلی پرورد خواهد
- نظامی (خسرو و شیرین)/سوم موبد چنان زد داستانی
- نظامی (خسرو و شیرین)/شباهنگام کاهوی ختن گرد
- نظامی (خسرو و شیرین)/شباهنگام کاین عنقای فرتوت
- نظامی (خسرو و شیرین)/شبی از جمله شبهای بهاری
- نظامی (خسرو و شیرین)/شبی تاریک نور از ماه برده
- نظامی (خسرو و شیرین)/شبی رخ تافته زین دیر فانی
- نظامی (خسرو و شیرین)/شفاعت کرد روزی شه به شاپور
- نظامی (خسرو و شیرین)/فرنگیس اولین مرکب روان کرد
- نظامی (خسرو و شیرین)/فرو زنده شبی روشنتر از روز
- نظامی (خسرو و شیرین)/فلک چون کار سازیها نماید
- نظامی (خسرو و شیرین)/قضا را از قضا یک روز شادان
- نظامی (خسرو و شیرین)/کلید رای فتح آمد پدید است
- نظامی (خسرو و شیرین)/مبارک روزی از خوش روزگاران
- نظامی (خسرو و شیرین)/محمد کافرینش هست خاکش
- نظامی (خسرو و شیرین)/مرا چون هاتف دل دید دمساز
- نظامی (خسرو و شیرین)/مراکز عشق به ناید شعاری
- نظامی (خسرو و شیرین)/ملک بار دگر گفت از دل افروز
- نظامی (خسرو و شیرین)/ملک چون دید ناز آن نیازی
- نظامی (خسرو و شیرین)/ملک دانسته بود از رای پر نور
- نظامی (خسرو و شیرین)/ملک را گرم کرد آن آتش تیز
- نظامی (خسرو و شیرین)/ملک عزم تماشا کرد روزی
- نظامی (خسرو و شیرین)/مهین بانو دلش دادی شب و روز
- نظامی (خسرو و شیرین)/نخستین بار گفتش کز کجائی
- نظامی (خسرو و شیرین)/ندیمی خاص بودش نام شاپور
- نظامی (خسرو و شیرین)/نشسته شاه روزی نیم هشیار
- نظامی (خسرو و شیرین)/نظامی هان و هان تا زنده باشی
- نظامی (خسرو و شیرین)/نکیسا بر طریقی کان صنم خواست
- نظامی (خسرو و شیرین)/نکیسا چون ز شاه آتش برانگیخت
- نظامی (خسرو و شیرین)/نکیسا چون زد این افسانه بر چنگ
- نظامی (خسرو و شیرین)/نکیسا چون زد این افسانه بر ساز
- نظامی (خسرو و شیرین)/نکیسا چون زد این طیاره بر چنگ
- نظامی (خسرو و شیرین)/نکیسا در ترنم جادوی ساخت
- نظامی (خسرو و شیرین)/همان صاحب سخن پیر کهن سال
- نظامی (خسرو و شیرین)/یکی شب از شب نوروز خوشتر
- نظامی (خسرو و شیرین)/یکی گفتا بدان ماند که در خواب
- نظامی (خسرو و شیرین)/یکی محرم ز نزدیکان درگاه
- نظامی (شرف نامه)
- نظامی (شرف نامه)/باید ساقی آن شیر شنگرف گون
- نظامی (شرف نامه)/بزرگا بزرگی دها بی کسم
- نظامی (شرف نامه)/به نامه بزرگ ایزد داد بخش
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آزاد کن گردنم
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن آب آتش خیال
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن آب جوی بهشت
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن آب چون ارغوان
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن آب حیوان گوار
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن آب یاقوتوار
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن آتش توبه سوز
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن ارغوانی شراب
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن باده بر دست گیر
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن باده بردار زود
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن بادهی چون گلاب
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن بکر پوشیده روی
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن جام آیینه فام
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن جام رخشنده می
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن جام روشن چو ماه
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن جام زرین بیار
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن جام کیخسروی
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن جام گوهر فشان
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن خاک ظلمات رنگ
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن خون رنگین رز
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن راح ریحان سرشت
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن راحتانگیز روح
- نظامی (شرف نامه)/بیا ساقی آن راوق روح بخش