نظامی (شرف نامه)
ظاهر
- خدایا جهان پادشاهی تو راست
- بزرگا بزرگی دها بی کسم
- فرستاده خاص پروردگار
- شبی کاسمان مجلس افروز کرد
- شبی چون سحر زیور آراسته
- بیا ساقی آن می نشان ده مرا
- بیا ساقی از سر بنه خواب را
- بیا ساقی آن ارغوانی شراب
- بیا ساقی آن آب یاقوتوار
- بیا ساقی آن راحتانگیز روح
- بیا ساقی از خنب دهقان پیر
- بیا ساقی آن آب حیوان گوار
- بیا ساقی آن راح ریحان سرشت
- بیا ساقی از خود رهائیم ده
- بیا ساقی آن شربت جانفزای
- بیا ساقی آن میکه رومی وشست
- بیا ساقی از می مرا مست کن
- بیا ساقی آن میکه فرخ پیست
- بیا ساقی که لعل پالوده را
- بیا ساقی آن جام آیینه فام
- بیا ساقی آن راوق روح بخش
- بیا ساقی آن آتش توبه سوز
- به نامه بزرگ ایزد داد بخش
- سرنامه نام جهاندار پاک
- بیا ساقی از باده بردار بند
- بیا ساقی از من مرا دور کن
- بیا ساقی آن خون رنگین رز
- بیا ساقی از شادی نوش و ناز
- بیا ساقی آن آب جوی بهشت
- بیا ساقی آن شبچراغ مغان
- بیا ساقی آن صرف بیجاده رنگ
- بیا ساقی آن میکه محنت برست
- بیا ساقی آن میکه جان پرور است
- بیا ساقی از باده جامی بیار
- باید ساقی آن شیر شنگرف گون
- بیا ساقی آن میکه ناز آورد
- بیا ساقی از میدلم تازه کن
- بیا ساقی آن جام کیخسروی
- بیا ساقی آن جام زرین بیار
- بیا ساقی آن زر بگداخته
- چنین بود در نامهی شاه روم
- بیا ساقی آن آب چون ارغوان
- بیا ساقی آن بادهی چون گلاب
- بیا ساقی آن میکه جان پرورست
- بیا ساقی آزاد کن گردنم
- بیا ساقی امشب به میکن شتاب
- بیا ساقی آن باده بر دست گیر
- بیا ساقی آن بکر پوشیده روی
- بیا ساقی آن زیبق تافته
- دگر روز کاین ساقی صبح خیز
- دگر روز کاین ترک سلطان شکوه
- چو خورشید برزد سر از سبز میل
- دگر روز کین طاق پیروزه رنگ
- چنین تا یکی روز کاین چرخ پیر
- سپیده چو سر برزد از باختر
- بیا ساقی آن رنگ داده عبیر
- بیا ساقی آن جام گوهر فشان
- بیا ساقی آن آب آتش خیال
- بیا ساقی آن جام رخشنده می
- بیا ساقی آن خاک ظلمات رنگ
- بیا ساقی آن میکه او دلکشست
- بیا ساقی آن باده بردار زود
- بیا ساقی آن جام روشن چو ماه