نظامی (خسرو و شیرین)/یکی گفتا بدان ماند که در خواب
ظاهر
یکی گفتا بدان ماند که در خواب | در اندازد کسی خود را به غرقاب | |||||
بسی کوشد که بیرون آورد رخت | ندارد سودش از کوشیدن سخت | |||||
چو از خواب اندر آید تاب دیده | هراسی باشد اندر خواب دیده |
یکی گفتا بدان ماند که در خواب | در اندازد کسی خود را به غرقاب | |||||
بسی کوشد که بیرون آورد رخت | ندارد سودش از کوشیدن سخت | |||||
چو از خواب اندر آید تاب دیده | هراسی باشد اندر خواب دیده |