رده:آثار سنایی غزنوی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
صفحهها در ردهٔ «آثار سنایی غزنوی»
۲۰۰ صفحۀ زیر در این رده هستند؛ این رده در کل ۶۳۷ صفحه دارد.
(صفحهٔ قبلی) (صفحهٔ بعدی)س
- سنایی غزنوی (ترجیعات)
- سنایی غزنوی (ترجیعات)/ای پیشرو هر چه نکوییست جمالت
- سنایی غزنوی (ترجیعات)/ای قوم ازین سرای حوادث گذر کنید
- سنایی غزنوی (ترکیبات)
- سنایی غزنوی (ترکیبات)/آتش عشق بتی برد آبروی دین ما
- سنایی غزنوی (ترکیبات)/ای دل ار جانانت باید منزل اندر جان مکن
- سنایی غزنوی (ترکیبات)/ای سنایی بگذر از جان در پناه تن مباش
- سنایی غزنوی (ترکیبات)/گر شاخ بدسگال آرایش بستان شود
- سنایی غزنوی (رباعیات)
- سنایی غزنوی (غزلیات)
- سنایی غزنوی (غزلیات)/آخر شرمی بدار چند ازین بدخویی
- سنایی غزنوی (غزلیات)/آفرین بادا بر آن کس کو ترا در بر بود
- سنایی غزنوی (غزلیات)/آمد بر من جهان و جانم
- سنایی غزنوی (غزلیات)/آمد گه آنکه ساغر آریم
- سنایی غزنوی (غزلیات)/آن جام لبالب کن و بردار مرا ده
- سنایی غزنوی (غزلیات)/آن دلبر عیار من ار یار منستی
- سنایی غزنوی (غزلیات)/آن کژدم زلف تو که زد بر دل من نیش
- سنایی غزنوی (غزلیات)/آنرا که خدا از قلم لطف نگارد
- سنایی غزنوی (غزلیات)/آنکس که ز عاشقی خبر دارد
- سنایی غزنوی (غزلیات)/آنی که چو تو گردش ایام ندارد
- سنایی غزنوی (غزلیات)/احسنت و زه ای نگار زیبا
- سنایی غزنوی (غزلیات)/از آن می خوردن عشقست دایم کار من هر شب
- سنایی غزنوی (غزلیات)/از پی تو ز عدم ما به جهان آمدهایم
- سنایی غزنوی (غزلیات)/از حل و از حرام گذشتست کام عشق
- سنایی غزنوی (غزلیات)/از دوست به هر جوری بیزار نباید شد
- سنایی غزنوی (غزلیات)/از عشق آن دو نرجس وز مهر آن دو لاله
- سنایی غزنوی (غزلیات)/از عشق روی دوست حدیثی به دست ماست
- سنایی غزنوی (غزلیات)/از عشق ندانم که کیم یا به که مانم
- سنایی غزنوی (غزلیات)/از فلک در تاب بودم دی و دوش
- سنایی غزنوی (غزلیات)/از ماه رخی نوش لبی شوخ بلایی
- سنایی غزنوی (غزلیات)/از هر چه گمان بر دلم یار نه آن بود
- سنایی غزنوی (غزلیات)/از همت عشق بافتوحم
- سنایی غزنوی (غزلیات)/اسب را باز کشیدی در زین
- سنایی غزنوی (غزلیات)/اقتدا بر عاشقان کن گر دلیلت هست درد
- سنایی غزنوی (غزلیات)/اگر در کوی قلاشی مرا یکبار بارستی
- سنایی غزنوی (غزلیات)/الا ای دلربای خوش بیا کامد بهاری خوش
- سنایی غزنوی (غزلیات)/الا ای ساقی دلبر مدار از می تهی دستم
- سنایی غزنوی (غزلیات)/الا ای لعبت ساقی ز می پر کن مرا جامی
- سنایی غزنوی (غزلیات)/الا ای نقش کشمیری الا ای حور خرگاهی
- سنایی غزنوی (غزلیات)/الحق نه دروغ سخت زارم
- سنایی غزنوی (غزلیات)/اندر دل من عشق تو نور یقینست
- سنایی غزنوی (غزلیات)/انصاف بده که نیک یاری
- سنایی غزنوی (غزلیات)/انعمالله صباح ای پسرا
- سنایی غزنوی (غزلیات)/او چنان داند که ما در عشق او کمتر زنیم
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای آنکه به دو لب سبب آب حیاتی
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای آنکه رخ چو ماه داری
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای از بنفشه ساخته بر گل مثالها
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای باد به کوی او گذر کن
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای ببرده آب آتش روی تو
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای برادر در ره معنی قدم هشیار زن
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای بس قدح درد که کردست دلم نوش
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای بلبل وصل تو طربناک
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای به بر کرده بی وفایی را
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای به راه عشق خوبان گام بر میخواره زن
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای به رخسار کفر و ایمان هم
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای پر در گوش من ز چنگت
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای پسر عشق را شکایت نیست
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای پسر گونه ز عشقت دست بر سر دارمی
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای پسر میخواره و قلاش باش
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای پیشهی تو جفانمایی
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای پیک عاشقان گذری کن به بام دوست
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای جان جهان کبر تو هر روز فزونست
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای جان و جهان من کجایی
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای جور گرفته مذهب و کیش
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای جهان افروز دلبر ای بت خورشید فش
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای جهانی پر از حکایت تو
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای چشم و چراغ آن جهانی
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای چون تو ندیده جم آخر چه جمالست این
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای چهرهی تو چراغ عالم
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای خواب ز چشم من برون شو
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای دریغا گر رسیدی دی به من پیغام تو
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای دل ار مولای عشقی یاد سلطانی مکن
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای دل اندر بیم جان از بهر دل بگداخته
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای دل اندر نیستی چون دم زنی خمار باش
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای دو زلفت دراز و بالا هم
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای دوست ره جفا رها کن
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای دیدن تو حیات جانم
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای راه ترا دلیل دردی
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای رخ تو بهار و گلشن من
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای رشک رخ حورا آخر چه جمالست این
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای ز آب زندگانی آتشی افروخته
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای ز خوبی مست هان هشیار باش
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای ز عشقت روح را آزارها
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای ز ما سیر آمده بدرود باش
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای زبدهی راز آسمانی
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای زلف تو بند و دام عاشق
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای زلف تو تکیه کرده بر گوش
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای ساقی خیز و پر کن آن جام
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای ساقی می بیار پیوست
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای سنایی جان ده و در بند کام دل مباش
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای سنایی چو تو در بند دل و جان باشی
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای سنایی خواجگی در عشق جانان شرط نیست
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای سنایی خیز و بشکن زود قفل میکده
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای سنایی خیز و در ده آن شراب بی خمار
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای سنایی در ره ایمان قدم هشیار زن
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای سنایی دل بدادی در پی دلدار باش
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای سنایی کفر و دین در عاشقی یکسان شمر
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای شادی و غم ز صلح و جنگ تو
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای شکسته رونق بازار جان بازار تو
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای شوخ دیده اسب جفا بیش زین مکن
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای صنم در دلبری هم دست و هم دستان تراست
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای قوم مرا رنجه مدارید علیالله
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای کرده دلم سوختهی درد جدایی
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای کعبهی من در سرای تو
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای کم شده وفای تو این نیز بگذرد
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای گشته ز تابش صفای تو
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای گل آبدار نوروزی
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای لعبت صافی صفات ای خوشتر از آب حیات
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای لعبت مشکین کله بگشای گوی از آن کله
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای لعل ترا هر دم دعوی خدایی
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای ماه ماهان چند ازین ای شاه شاهان چند ازین
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای مستان خیزید که هنگام صبوحست
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای مسلمانان مرا در عشق آب بت غیر تست
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای مسلمانان ندانم چارهی دل چون کنم
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای من غریب کوی تو از کوی تو بر من عسس
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای من غلام روی تو تا در تنم باشد نفس
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای من غلام عشق که روزی هزار بار
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای من مه نو به روی تو دیده
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای مونس جان من خیال تو
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای مهر تو بر سینهی من مهر نهاده
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای ناگزران عقل و جانم
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای نقاب از روی ماه آویخته
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای نگار دلبر زیبای من
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای نموده عاشقی بر زلف و چاک پیرهن
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای نهاده بر گل از مشک سیه پیچان دو مار
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای وصل تو دستگیر مهجوران
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای همه انصافجویان بندهی بیداد تو
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای همه خوبی در آغوش شما
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای هوایی یار یک ره تو هوای یار زن
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای یار بی تکلف ما را نبید باید
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای یار سر مهر و مراعات تو دارم
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای یوسف ایام ز عشق تو سنایی
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ای یوسف حسن و کشی خورشید خوی خوش سیر
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ایا معمار دین اول دل و دین را عمارت کن
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ایام چو من عاشق جانباز نیابد
- سنایی غزنوی (غزلیات)/این چه جمالست و ناز کز تو در ایام تست
- سنایی غزنوی (غزلیات)/این چه رنگست برین گونه که آمیختهای
- سنایی غزنوی (غزلیات)/این رنگ نگر که زلفش آمیخت
- سنایی غزنوی (غزلیات)/این که فرمودت که رو با عاشقان بیداد کن
- سنایی غزنوی (غزلیات)/این نه زلفست آنکه او بر عارض رخشان نهاد
- سنایی غزنوی (غزلیات)/با او دلم به مهر و مودت یگانه بود
- سنایی غزنوی (غزلیات)/با تابش زلف و رخت ای ماه دلفروز
- سنایی غزنوی (غزلیات)/با من بت من تیغ جفا آخته دارد
- سنایی غزنوی (غزلیات)/باد عنبر برد خاک کوی تو
- سنایی غزنوی (غزلیات)/باز افتادیم در سودای تو
- سنایی غزنوی (غزلیات)/باز این چه عیاری را شب پوش نهادستی
- سنایی غزنوی (غزلیات)/باز بر عاشق فروش آن سوسن آزاد را
- سنایی غزنوی (غزلیات)/باز تابی در ده آن زلفین عالم سوز را
- سنایی غزنوی (غزلیات)/باز در دام بلای تو فتادیم ای پسر
- سنایی غزنوی (غزلیات)/باز ماندم در بلایی الغیاث ای دوستان
- سنایی غزنوی (غزلیات)/بامدادان شاه خود را دیدهام بر مرکبش
- سنایی غزنوی (غزلیات)/بتا پای این ره نداری چه پویی
- سنایی غزنوی (غزلیات)/بر دوزخ هم کفر و هم ایمان تراست
- سنایی غزنوی (غزلیات)/بر من از عشقت شبیخون بود دوش
- سنایی غزنوی (غزلیات)/بر مه از عنبر معشوق من چنبر کند
- سنایی غزنوی (غزلیات)/برخی رویتان من ای رویتان چو ماهی
- سنایی غزنوی (غزلیات)/برخیز و برو باده بیار ای پسر خوش
- سنایی غزنوی (غزلیات)/بردیم باز از مسلمانی زهی کافر بچه
- سنایی غزنوی (غزلیات)/برندارم دل ز مهرت دلبرا تا زندهام
- سنایی غزنوی (غزلیات)/بس که من دل را به دام عشق خوبان بستهام
- سنایی غزنوی (غزلیات)/بستهی یار قلندر ماندهام
- سنایی غزنوی (غزلیات)/بند ترکش یک زمان ای ترک زیبا باز کن
- سنایی غزنوی (غزلیات)/بندهی یک دل منم بند قبای ترا
- سنایی غزنوی (غزلیات)/به دردم به دردم که اندیشه دارم
- سنایی غزنوی (غزلیات)/به درگاه عشقت چه نامی چه ننگی
- سنایی غزنوی (غزلیات)/به صفت گر چه نقش بی جانم
- سنایی غزنوی (غزلیات)/بی تو ای آرام جانم زندگانی چون کنم
- سنایی غزنوی (غزلیات)/بی تو یک روز بود نتوانم
- سنایی غزنوی (غزلیات)/بی صحبت تو جهان نخواهم
- سنایی غزنوی (غزلیات)/بیهوده چه شینید اگر مرد مصافید
- سنایی غزنوی (غزلیات)/پر کن صنما هلاقنینه
- سنایی غزنوی (غزلیات)/پسرا خیز تا صبوح کنیم
- سنایی غزنوی (غزلیات)/تا بدیدم بتکده بی بت دلم آتشکدست
- سنایی غزنوی (غزلیات)/تا بدیدم زلف عنبرسای تو
- سنایی غزنوی (غزلیات)/تا بر آن روی چو ماه آموختم
- سنایی غزنوی (غزلیات)/تا به بستانم نشاندی بر بساط انبساط
- سنایی غزنوی (غزلیات)/تا به رخسار تو نگه کردم
- سنایی غزنوی (غزلیات)/تا به گرد روی آن شیرین پسر گردم همی
- سنایی غزنوی (غزلیات)/تا جایزی همی نشناسی ز لایجوز
- سنایی غزنوی (غزلیات)/تا جهان باشد نخواهم در جهان هجران عشق
- سنایی غزنوی (غزلیات)/تا خیال آن بت قصاب در چشم منست
- سنایی غزنوی (غزلیات)/تا دل من صید شد در دام عشق
- سنایی غزنوی (غزلیات)/تا رقم عاشقی در دلم آمد پدید
- سنایی غزنوی (غزلیات)/تا سوی خرابات شد آن شاه خرابات
- سنایی غزنوی (غزلیات)/تا شیفتهی عارض گلرنگ فلانم
- سنایی غزنوی (غزلیات)/تا کی از عشوه و بهانهی تو
- سنایی غزنوی (غزلیات)/تا کی از ناموس هیهات ای پسر
- سنایی غزنوی (غزلیات)/تا کی ز تو من عذاب بینم
- سنایی غزنوی (غزلیات)/تا کی کنم از طرهی تو فریاد
- سنایی غزنوی (غزلیات)/تا گل لعل روی بنمودست
- سنایی غزنوی (غزلیات)/تا لب تو آنچه بهتر آن برد
- سنایی غزنوی (غزلیات)/تا ما به سر کوی تو آرام گرفتیم
- سنایی غزنوی (غزلیات)/تا مسند کفر اندر اسلام نهادستی
- سنایی غزنوی (غزلیات)/تا معتکف راه خرابات نگردی
- سنایی غزنوی (غزلیات)/تا من به تو ای بت اقتدی کردم
- سنایی غزنوی (غزلیات)/تا نقش خیال دوست با ماست
- سنایی غزنوی (غزلیات)/تا نگار من ز محفل پای در محمل نهاد
- سنایی غزنوی (غزلیات)/تا هلاک عاشقان از طرهی شبرنگ تست
- سنایی غزنوی (غزلیات)/تخم بد کردن نباید کاشتن
- سنایی غزنوی (غزلیات)/ترا باری چو من گر یار باید