پرش به محتوا

سنایی غزنوی (غزلیات)/آن کژدم زلف تو که زد بر دل من نیش

از ویکی‌نبشته
سنایی غزنوی (غزلیات) از سنایی غزنوی
(آن کژدم زلف تو که زد بر دل من نیش)
  آن کژدم زلف تو که زد بر دل من نیش از ضربت آن زخم دل نازک من ریش  
  آنجا که بود انجمن لشگر خوبان نام تو بود اول و پای تو بود پیش  
  بنگر که همی با من و با تو چکند چرخ بر هر دو همی چون شمرد مکر و فن خویش  
  هر شب که کند عشق شکیبایی من کم هم در گذرد خوبی و زیبایی تو بیش  
  ای روی تو قارون شده از حسن و ملاحت از هجر تو قارونم و از وصل تو درویش  
  خود چون بود آخر به غم هجر گرفتار آن کس که به اول نبود عافیت اندیش