سنایی غزنوی (غزلیات)/ای همه خوبی در آغوش شما
ظاهر
ای همه خوبی در آغوش شما | قبلهی جانها بر و دوش شما | |||||
ای تماشاگه عقل نور پاش | در میان لعل خاموش شما | |||||
وی امانت جای چرخ سبز پوش | بر کران چشمهی نوش شما | |||||
آهوان در بزم شیران در شکار | بندهی آن خواب خرگوش شما | |||||
آب مشک و باد عنبر برد پاک | بوی شمشاد قصب پوش شما | |||||
کار ما کردست در هم چون زره | جوشن مشکین پر جوش شما | |||||
چند خواهد گفت ما را نوش نوش | آن لب نوشین می نوش شما | |||||
چندمان چون چشم خود خواهید مست | ای به بی هوشی همه هوش شما | |||||
صد چو او در عاشقیها باشدی | همچو او حیران و مدهوش شما | |||||
حلقه چون دارند بر چشمش جهان | ای سنایی حلقه در گوش شما | |||||
چون سنایی عاشقی تا کی بود | با چنین یاری فراموش شما |