سنایی غزنوی (غزلیات)/از فلک در تاب بودم دی و دوش

از ویکی‌نبشته
سنایی غزنوی (غزلیات) از سنایی غزنوی
(از فلک در تاب بودم دی و دوش)
  از فلک در تاب بودم دی و دوش وز غمت بی تاب بودم دی و دوش  
  با لب خشک از سرشک دیدگان در میان آب بودم دی و دوش  
  گاه می‌خوردم گه از بحر دعا روی در محراب بودم دی و دوش  
  بی رخ تو در میان بحر آب با نبید ناب بودم دی و دوش  
  از کمال هجر در صحرای درد تیر در پرتاب بودم دی و دوش  
  صحبت دیدار تو جستم همی گر چه با اصحاب بودم دی و دوش  
  بی تو لرزان و طپان بر روی خاک راست چون سیماب بودم دی و دوش