سنایی غزنوی (غزلیات)/ای مسلمانان مرا در عشق آب بت غیر تست
ظاهر
ای مسلمانان مرا در عشق آب بت غیر تست | عشقبازی نیست کاین خود حیرت اندر حیرتست | |||||
عشق دریای محیط و آب دریا آتشست | موجها آید که گویی کوههای ظلمتست | |||||
در میان لجهاش سیصد نهنگ داوری | بر کران ساحلش صد اژدهای هیبتست | |||||
کشتیش از اندهان ولنگرش از صابری | بادبانش رو نهاده سوی باد آفتست | |||||
مر مرا بی من در آن دریای ژرف انداخته | بر مثال رادمردی کش لباس خلتست | |||||
مرده بودم غرقه گشتم ای عجب زنده شدم | گوهری آمد به دستم کش دو گیتی قیمتست |