سنایی غزنوی (غزلیات)/اسب را باز کشیدی در زین

از ویکی‌نبشته
سنایی غزنوی (غزلیات) از سنایی غزنوی
(اسب را باز کشیدی در زین)
  اسب را باز کشیدی در زین راه را کردی بر خانه گزین  
  راه بیداری آوردی پیش دل من کردی گمراه و حزین  
  بدل و شق بپوشیدی درع بدل جام گرفتی زوبین  
  دست بردی به سوی تیر و کمان روی دادی به سوی حرب و کمین  
  نه براندیشی از کرب زمان نه ببخشایی بر خلق زمین  
  تا نبینم رخ چون ماه ترا بارم از دیده به رخ بر پروین  
  چون بخسبم ز فراق تو مرا غم بود بستر و حیرت بالین