سنایی غزنوی (غزلیات)/ای من غریب کوی تو از کوی تو بر من عسس
ظاهر
ای من غریب کوی تو از کوی تو بر من عسس | حیلت چه سازم تا مگر با تو برآرم یک نفس | |||||
گر من به کویت بگذرم بر آب و آتش بسترم | ترسم ز خصمت چون پرم گیتی بود بر من قفس | |||||
در جستنش روز و شبان گشتم قرین اندهان | پایم ببوسد این جهان گر بر تو یابم دسترس | |||||
از عشق تو قارون منم غرقه در آب و خون منم | لیلی تویی مجنون منم در کار تو بسته هوس | |||||
آن شب که ما پنهان دو تن سازیم حالی ز انجمن | باشیم در یک پیرهن ما را کجا گیرد عسس | |||||
خواهی همی دیدن چنین با تو بوم دایم قرین | بینم ز بخت همنشین وصلت ز پیش و هجر پس | |||||
چون در کنار آرم ترا از دست نگذارم ترا | چون جان و دل دارم ترا این آرزویم نیست بس |