سنایی غزنوی (غزلیات)/تا جایزی همی نشناسی ز لایجوز

از ویکی‌نبشته
سنایی غزنوی (غزلیات) از سنایی غزنوی
(تا جایزی همی نشناسی ز لایجوز)
  تا جایزی همی نشناسی ز لایجوز اندر طریق عشق مسلم نه‌ای هنوز  
  عاشق نباشد آنکه مر او را خبر بود از سردی زمستان و ز گرمی تموز  
  در کوی عشق راست نیابی چو تیر و زه تا پشت چون کمان نکنی روی همچو توز  
  چون در میان عشق چو شین اندر آمدی چون عین و قاف باش همه ساله پشت قوز  
  گر مرد این رهی قدم از جان کن و در آی ور عاجزی برو تو و دین و ره عجوز