رده:آثار ملک الشعرا بهار
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
صفحهها در ردهٔ «آثار ملک الشعرا بهار»
۷۲ صفحۀ زیر در این رده هستند؛ این رده در کل ۷۲ صفحه دارد.
م
- ملک الشعرا بهار (ترکیبات)
- ملک الشعرا بهار (ترکیبات)/باز بر شاخسار حیله و فن
- ملک الشعرا بهار (ترکیبات)/دوشینه ز رنج دهر بدخواه
- ملک الشعرا بهار (تصنیف)
- ملک الشعرا بهار (تصنیف)/عمر حقیقت به سر شد
- ملک الشعرا بهار (تصنیف)/مرغ سرح ناله سر کن
- ملک الشعرا بهار (چهار پارهها)
- ملک الشعرا بهار (چهار پارهها)/بیایید ای کبوترهای دلخواه!
- ملک الشعرا بهار (رباعیات)
- ملک الشعرا بهار (رباعیات)/افسوس که صاحب نفسی پیدا نیست
- ملک الشعرا بهار (غزلیات)
- ملک الشعرا بهار (غزلیات)/آخر از جور تو عالم را خبر خواهیم کرد
- ملک الشعرا بهار (غزلیات)/اگر تو رخ بنمایی ستم نخواهد شد
- ملک الشعرا بهار (غزلیات)/به گلگشت جنان گل میفرستم
- ملک الشعرا بهار (غزلیات)/خوشا فصل بهار و رود کارون
- ملک الشعرا بهار (غزلیات)/در غمش هر شب به گردون پیک آهم میرسد
- ملک الشعرا بهار (غزلیات)/دعوی چه کنی؟ داعیهداران همه رفتند
- ملک الشعرا بهار (غزلیات)/رخ تو دخلی به مه ندارد
- ملک الشعرا بهار (غزلیات)/شمعیم و دلی مشعلهافروز و دگر هیچ
- ملک الشعرا بهار (غزلیات)/نوبهار و رسم او ناپایدار است ای حکیم!
- ملک الشعرا بهار (غزلیات)/یا که به راه آرم این صید دل رمیده را
- ملک الشعرا بهار (قصاید)
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/از من گرفت گیتی یارم را
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/ای آفتاب گردون! تاری شو و متاب
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/ای به روی و به موی، لاله و سوسن!
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/ای خامه! دو تا شو و به خط مگذر
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/ای دیو سپید پای در بند!
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/ای زده زنار بر، ز مشک به رخسار!
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/باز به پا کرد نوبهار، سرادق
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/بدرود گفت فر جوانی
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/بر تختگاه تجرد، سلطان نامورم من
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/بگرفت شب ز چهرهی انجم نقابها
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/بگریست ابر تیره به دشت اندر
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/به کام من بر، یک چند گشت گیهان بود
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/بهارا! بهل تا گیاهی برآید
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/بیا تا جهان را به هم برزنیم
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/پیامی ز مژگان تر میفرستم
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/خورشید برکشید سر از بارهی بره
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/خیز و طعنه بر مه و پروین زن
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/در شهربند مهر و وفا دلبری نماند
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/دگر باره خیاط باد صبا
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/رسید موکب نوروز و چشم فتنه غنود
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/سحابی قیرگون بر شد ز دریا
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/سخن بزرگ شود چون درست باشد و راست
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/سنبل داری به گوشهی چمن اندر
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/شب خرگه سیه زد و در وی بیارمید
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/فغان ز جغد جنگ و مرغوای او
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/کند از جا عاقبت سیلاب چشم تر مرا
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/گر به کوه اندر پلنگی بودمی
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/ما فقیران که روز در تعبیم
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/ماندهام در شکنج رنج و تعب
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/مغز من اقلیم دانش، فکرتم بیدای او
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/مگر میکند بوستان زرگری
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/منصور باد لشکر آن چشم کینهخواه
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/نخلی که قد افراشت، به پستی نگراید
- ملک الشعرا بهار (قصاید)/هنگام فرودین که رساند ز ما درود؟
- ملک الشعرا بهار (قطعه)
- ملک الشعرا بهار (قطعه)/نهفته روی به برگ اندرون گلی محجوب
- ملک الشعرا بهار (مثنویات)
- ملک الشعرا بهار (مثنویات)/ایرجا! رفتی و اشعار تو ماند
- ملک الشعرا بهار (مثنویات)/برو کار میکن، مگو چیست کار
- ملک الشعرا بهار (مثنویات)/در خیابان باغ، فصل بهار
- ملک الشعرا بهار (مثنویات)/دست خدای احد لم یزل
- ملک الشعرا بهار (مثنویات)/شبی چشم کیوان ز فکرت نخفت
- ملک الشعرا بهار (مثنویات)/یکی زیبا خروسی بود جنگی
- ملک الشعرا بهار (مستزاد)
- ملک الشعرا بهار (مستزاد)/با شه ایران ز آزادی سخن گفتن خطاست
- ملک الشعرا بهار (مسمط ها)
- ملک الشعرا بهار (مسمط ها)/امروز خدایگان عالم
- ملک الشعرا بهار (مسمط ها)/ای نگار روحانی! خیز و پرده بالا زن
- ملک الشعرا بهار (مسمط ها)/زال زمستان گریخت از دم بهمن
- ملک الشعرا بهار (مسمط ها)/سعدیا! چون تو کجا نادره گفتاری هست؟