نظامی (لیلی و مجنون)
ظاهر
- ای نام تو بهترین سرآغاز
- ای شاه سوار ملک هستی
- در نوبت بار عام دادن
- روزی به مبارکی و شادی
- سر خیل سپاه تاجداران
- ای عالم جان و جان عالم
- چون گوهر سرخ صبحگاهی
- بر جوش دلا که وقت جوش است
- ای چارده ساله قرهالعین
- ساقی به کجا که میپرستم
- گوینده داستان چنین گفت
- هر روز که صبح بردمیدی
- سلطان سریر صبح خیزان
- چون راه دیار دوست بستند
- مجنون چو شنید پند خویشان
- چون رایت عشق آن جهانگیر
- چون دید پدر به حال فرزند
- کبکی به دهن گرفت موری
- سر دفتر آیت نکوئی
- فهرست کش نشاط این باغ
- لیلی پس پرده عماری
- نوفل ز چنین عتاب دلکش
- مجنون چو شنید بوی آزرم
- گنجینه گشای این خزینه
- سازنده ارغنون این ساز
- شبگیر که چرخ لاجوردی
- چون نور چراغ آسمان گرد
- غواص جواهر معانی
- فرزانه سخن سرای بغداد
- دهقان فصیح پارسی زاد
- چون دید پدر که دردمند است
- روزی ز قضا به وقت شبگیر
- صاحب خبر فسانه پرداز
- رخشنده شبی چو روز روشن
- روزی و چه روز عالم افروز
- بود اول آن خجسته پرگار
- صراف سخن به لفظ چون زر
- مادر چو ز دور در پسر دید
- چون شاهسوار چرخ گردان
- لیلی نه که لعبت حصاری
- آیا تو کجا و ما کجائیم
- دانای سخن چنین کند یاد
- هر نکته که بر نشان کاریست
- شرطست که وقت برگریزان
- انگشت کش سخن سرایان
- شاها ملکا جهان پناها