محتشم کاشانی (قطعات)
ظاهر
- خسروا شاها جوان دل شهریارا سرورا
- شهسواری که عرصهی گردون
- خورشید آسمان وزارت که روی ملک
- ای فلک آستان که خاک درت
- ای کریمی که ز لطفت همه ذرات جهان
- ای به ذات کریم بیهمتا
- ای بر سبیل حاجت صد محتشم گدایت
- ای شمع سرکشان که به سر پنجهی جفا
- بهر جمعی عیب جویان بستم این احرام دوش
- هر هنر من که زانگیز طبع
- سرو را از نوید خلعت خاص
- وقت آن شد که به شمشیر زبان
- سرور عادیان سر غولان
- صبا به خدمت خدام خواجگی برسان
- هرکه از بهر خواجگان زمان
- دولت چو سر به ذروه فتح و ظفر کشید
- حبذا مرز و بوم دارالمرز
- شکر کز فیض کرد بار دگر
- ازین شش رباعی که کلکم نگاشت
- آن سپهر ایوانکه از بخت بلند
- تبارکالله ازین حوض خانهی دلکش
- گوشوار گوش دوران درةالتاج جهان
- ناگه از طبعم مشام دل شنید
- باز طوفان اجل نابود ساخت
- باز فلک سلسلهای زد به هم
- آه کامسال اندرین بستان سرای
- خورشید اوج حسن محمد امین که بود
- گلبرگ نو دمیدهی محمد تقی که بود
- بدر فلک شرف خلیفه
- مه اوج سیادت میر جعفر
- دو بیننده نخل کثیرالثمر
- میر ملک رتبه که ممتاز بود
- امیر اعدل اعظم پناه ملک و ملل
- دلافروز شمع شبستان انس
- خلوت افروز گوشهی وحدت
- قاضی آن عالم اسرار قدر
- قیمتی گوهر بساط وجود
- پادشه ملک صباحت که بود
- همای آشیان سلطنت شهزاده سلطانم
- گل حدیقه دل خواجگی که بود قدش
- دوش تا صبح از صوامع قدس
- شیخ حیدر کز کمال اعتقاد
- گل گلشن لطف عبدالغنی
- والدمن خواجه میراحمد که بود از اعتقاد
- از باغ جلال ملت آن تازه نهال
- میشد چو رضیع رازق پاک جلیل
- ذوق مشکل که گذارد دو نفس زنده مرا
- ای مهین آصفی که عالم را
- ای جهان را از تو در گوش امید
- ای تو را قدر و جلال از چرخ ذی قدرت زیاد
- ای فلک حشمت که در دکان نظم محتشم
- ای همایون فارس میدان دولت کاورند
- ای شهریار ذیشان کز غایت بزرگی
- ایا ملاذ سلاطین که کردگار تو را
- ای نمایان سهیل اوج وجود
- مسافران سبک سیر عالم ملکوت
- ای جوان بخت سرافراز که بر خاک درت
- ای عطا پیشه که دریای سخا و کرمت
- صاحبا من که بهر پیشکشت
- ای بلند اختر سپهر وجود
- سرا سروران جد اعلای تو
- صاحب از راه خداوند زمین و آب کن
- ای چراغ منتظر سوزان که میباید مرا
- خان حاتم دل جم جاه که جبار جلیل
- آن خداوند محتشم چاکر
- بر روی فرش اغبری مستدیر سقف
- ای بخت میرساند از اشفاق بیقیاس
- ای شهسوار عرصه همت که میکشند
- ای جوان بخت مدبر که در اصلاح امور
- خان جم جاه پادشاه منش
- آن شه حسن کز غلامی اوست
- سپهر حوصله آن ابر دست دریا دل
- حریف غالب اولاد ساقی کوثر
- دلا چو ابر بهاری به نوحه و زاری
- افتخار اهل دولت خواجه احمد آن که بود
- ابوالفتح بیک آن گرامی جوان
- در بارگه امام شافع
- محتشم تا کی کشم از ناسزاگویان عذاب
- بر همچو زنی لب لعاب افشان را
- ای مالک ملک سپه مملکت مدار
- تا رخش طبعم از پی معنی تکاور است
- یارب امشب از علامتها چه میبیند به خواب
- ایا ستوده وزیری که دور گردون را
- زیب اتراک جهان فخر هنرمندان عصر
- ناگاه سمند جان بهر سفر عقبی
- زین زمان خلاصه ذریت نبی
- میر عالی رتبه آن مهر سپهر عز و جان
- زین زمانه شیخ جمال آن که کس ندید
- میر حیدر گوهر درج ورع
- هر نفس میکرد چون از تاب مرگ
- سلطان محمد آن شمع کز پرتو وجودش
- دلا بنگر این بیمحابا فلک را
- گلبن گلزار سیادت که بود
- ای دل انصاف ده که چون نبود
- چون خواجه امیر آن مه خورشید نظیر
- مردم چشم جهان بین پدر
- فارس میدان معنی حامدی بینظیر
- دلا دقیقه شناسی و نکتهپردازی
- اگر خرمنی را تبه کرد برقی
- ز ارباب دنیا که دارد جهان
- زین الانام خواجه قلیخان که جد او
- چو خواجه میر حسن آن جهان عز و وقار
- محیط دولت اقبال خواجه میر حسن
- اشعث طماع عهد خود جمال قصه خوان