محتشم کاشانی (قطعات)/ای چراغ منتظر سوزان که میباید مرا
ظاهر
ای چراغ منتظر سوزان که میباید مرا | بهر برخورداری از هر وعدهات عمری دگر | |||||
وی خدیو صبر فرمایان که میباید تو را | بینوایی بر در از ایوب صبر اندوزتر | |||||
با وجود آن که دست درفشانت مسرفی است | کز عطای اوست کان در خوف و دریا در خطر | |||||
در بنای مستقیم الجود میریزد مدام | از نی کلکت شکر همچون نبات از نیشکر | |||||
محتشم که امسال افلاسش فزونست از قیاس | از شما انعام خواهد بیشتر از پیشتر | |||||
پیشت آمد به هر حال کردن اندک زری | با تمنای مطول با متاع مختصر | |||||
از برای او به جای زر فرستادی نبات | تا زبانش دیرتر در جنبش آمد بهر زر | |||||
سرکهی مفت از عسل با آن که شیرینتر بود | این نبات مفت بود از زهر قاتل تلختر |