محتشم کاشانی (قطعات)/ای جوان بخت مدبر که در اصلاح امور
ظاهر
ای جوان بخت مدبر که در اصلاح امور | خرد پیر ز تدبیر تو شرمنده شود | |||||
در روا کردن حاجات شتابی داری | کز تو امسال روا حاجت آینده شود | |||||
هستی ای خسرو فرهاد لقب قابل آن | که شود خسرو اگر زنده تو را بنده شود | |||||
مهر هر صبح گه از بهر سرافرازی خویش | بعد صد سجده به پای تو سرافکنده شود | |||||
سرورا در دلم از قلبی بد سودایان | هست خاری که به لطف تو مگر کنده شود | |||||
در صفاهان زری از من شده افشانده به خاک | همچو آن مرده که اجزاش پراکنده شود | |||||
نام مبلغ نبرم کز من کم همت اگر | بشنود همت والای تو در خنده شود | |||||
به مسیحاییت اقرار کنم در همه کار | اگر از سعی تو این مردهی من زنده شود |