محتشم کاشانی (قطعات)/خورشید آسمان وزارت که روی ملک
ظاهر
خورشید آسمان وزارت که روی ملک | آئینهوش ز صیقل عدلش منور است | |||||
سلطان بارگاه سیادت که عهد او | پاینده دار دولت آل پیامبر است | |||||
آن داور زمانه که دارایی جهان | برقد کبریاش لباس محقر است | |||||
آن والی زمانه که کوس ولای او | یکباره هر که زد دو جهانش مسخر است | |||||
یعنی امین دین محمد که نام او | بر لوح دل نشستهتر از سکه بر زر است | |||||
بودش به من گمان خطایی که ذات من | در ارتکاب آن ز ملک بیگنهتر است | |||||
با آن که داده بود به خود مدتی قرار | کاظهار آن مخالف تمکین و لنگر است | |||||
زانجا که نکته پروری طبع شوخ اوست | زانجا که شوخ طبعی آن نکتهپرور است | |||||
صندوق نار دوش فرستاد بهر من | یعنی که مجرمی و تو را نار در خور است |