محتشم کاشانی (قطعات)/یارب امشب از علامتها چه میبیند به خواب
ظاهر
یارب امشب از علامتها چه میبیند به خواب | آن که فردا خواهمش کردن علامت در جهان | |||||
با کدامین قسمت رسوایی شود یارب قرین | آن که از طبع جهان آشوب من دارد قزان | |||||
یافت حرفی زور برایی بالماس خیال | کز عبورش صد خطر دارد لب و کام و زبان | |||||
دست و تیغی شد علم کاندر ته هفتم زمین | گاو و ماهی در خیال پس خمند از تاب آن | |||||
ای شکار کم هراس غافل خرگوش خواب | شیر خشمآلودی از زنجیر خواهد جست هان | |||||
بیش از آن کن فکر کار خود کز اسباب صلاح | از فساد مفسدان چیزی نماند در میان | |||||
نیست پر آسان شکستن تو به همچون منی | چون شکستی وای قدر وای عرض و وای جان | |||||
خوش نشستی زان زیان ایمن کزو خواهد فکند | کمترین جنبش تزلزل در زمین و آسمان | |||||
تا عیارت پرسبک بیرون نیامد از هجا | در ترازو مینهم بهر تو سنگی بس گران | |||||
میکنم صد فکر ناخوش باز میگویم که خوش | آن چه امشب خواهی انشا کرد فردا میتوان | |||||
میجهد از شست قهر اما به اعراض دگر | تیر پر کش کردهای کز صبر دارم در میان | |||||
من که بر وی کردهام صد صحبت از وقت درست | گو صد و یک باش امروزش دگر دادم امان |