امیر خسرو دهلوی (گزیده از مجنون و لیلی)
ظاهر
- ای داده به دل خزینهی راز
- ای عذر پذیر عذرخواهان
- شاه رسل و شفیع مرسل
- فرخنده شبی که آن جهان گیر
- چون گوهر مدح خواجه سفتم
- شاهی که، به نصرت خدایی،
- چون من بدو نامه زین ورق پیش
- ای چاره ده ماهه زرگانی
- گویند که، در عرب، جوانی
- دندانه گشای قفل این راز
- چون رفت به گوش هر کس این راز
- چون ماند پریوش حصاری
- گویندهی حکایت آن چنان کرد
- پیر از دل دردمند برخاست
- خوانندهی حرف آشنایی
- توقیع کش مثال این حرف
- گویندهی این کهن فسانه
- آغاز صحیفهی معانی
- آغاز سخن به نام شاهی
- چون نافه گشاد باد نوروز
- یک روز، به گاه نیم روزان،
- افسانه سرای شکرین گفت
- چون بر سر چرخ لاجوردی
- بازم غم عشق در سر افتاد
- گوینده چنین فگند بنیاد
- ما هیچ کسان کوی یاریم
- گویندهی این حدیث زیبا
- آمد چو خزان به غارت باغ
- خوانندهی این خط کهنسال
- ماتم کده شد جهان نهان نیست
- چون گنج هنر گشاد بختم