امیر خسرو دهلوی (گزیده از مجنون و لیلی)/چون گوهر مدح خواجه سفتم
ظاهر
چون گوهر مدح خواجه سفتم | وز غیب شنیدم، آنچه گفتم | |||||
اکنون قدری در معانی | ریزم بسر چنید ثانی | |||||
قطب ز من و پناه ایمان | سر جمله جملهی کریمان | |||||
در شرع، نظام دین احمد | یعنی که، نظام دین محمد | |||||
در حجرهی فقر پادشاهی | در عالم دل جهان پناهی | |||||
در عالم وحدت ایستاده | بر هر دو جهان قدم نهاده | |||||
از خواجگی آستین کشیده | در پایهی بندگی رسیده | |||||
بیناتر جمله پاکبینان | بیدارترین شب نشینان | |||||
مسند ز سپهر بر ترش باد | خسرو چو ستاره چاکرش باد |