نتایج جستجو

غزلیات از سعدی تصحیح محمدعلی فروغی مرا تو جان عزیزی و یار محترمی 16769غزلیات — مرا تو جان عزیزی و یار محترمیسعدی ۵۹۶ – ط راحت. صاحب. در بعضی از نسخ جدید...

(قصاید) از فخرالدین عراقی (دلا در بزم عشق یار، هان، تا جان برافشانی) 9752فخرالدین عراقی (قصاید) — (دلا در بزم عشق یار، هان، تا جان برافشانی)فخرالدین عراقی...

طره‌ی یار پریشان چه خوش است در سرم عشق تو سودایی خوش است رخ نگار مرا هر زمان دگر رنگ است شاد کن جان من، که غمگین است مشو، مشو، ز من خسته‌دل جدا ای دوست...

ما بود من آن نیم که مرا بی‌تو جان تواند بود آن روزگار کو که مرا یار یار بود دوش تا صبح یار در بر بود ای دلبر عیار ترا یار توان بود آنچه بر من در غم آن...

یار ما را یار بسیارست تا او یار کیست دل بسی دارد ندانم، زان میان، دلدار کیست خاک پایش را تصور می‌کند در چشم خویش هر کسی تا کحل چشم دولت بیدار، کیست میدهم...

دیوان شمس (غزلیات) از مولوی (بیا کامشب به جان بخشی به زلف یار می‌ماند) 4242دیوان شمس (غزلیات) — (بیا کامشب به جان بخشی به زلف یار می‌ماند)مولوی...

دیوان شمس (غزلیات) از مولوی (ای یار من ای یار من ای یار بی‌زنهار من) 5454دیوان شمس (غزلیات) — (ای یار من ای یار من ای یار بی‌زنهار من)مولوی...

محتشم کاشانی (غزلیات) از محتشم کاشانی (جان بر لب و ز یار هزار آرزو مرا) 8661محتشم کاشانی (غزلیات) — (جان بر لب و ز یار هزار آرزو مرا)محتشم کاشانی...

بغتاقش نگر ای تتق بسته از تیره شب برقمر بوستان جنتست و سروم حور زهی طناب سراپرده‌ی تو گیسوی حور گر یار یار باشدت ای یار غم مخور دوری از ما مکن ای چشم بد از...

به در یار می‌روم به پیشگاه قبول ار چه کم دهد راهم گر ز من جان طلبد دوست، روانی بدهم تا کی به در تو سوکوار آیم؟ گر یار شوی با من، در عهد تو یار آیم تا...

بزمم دوش یار آمد به همراه رقیب اما جان و دلم از عشقت ناشاد و حزین بادا ناقه‌ی آن محمل نشین چون راند از منزل مرا گل خواهد کرد از گل ما نوید آمدن یار دلستان...

دیوان شمس (غزلیات) از مولوی (گر عاشقی از جان و دل جور و جفای یار کش) 4873دیوان شمس (غزلیات) — (گر عاشقی از جان و دل جور و جفای یار کش)مولوی...

آن شراب بی خمار زینهار ای یار گلرخ زینهار ای نهاده بر گل از مشک سیه پیچان دو مار هر کرا در دل بود بازار یار چون رخ به سراب آری ای مه به شراب اندر ماهی که...

غزلیات از سعدی تصحیح محمدعلی فروغی سهل باشد به ترک جان گفتن 16634غزلیات — سهل باشد به ترک جان گفتنسعدی ۴۶۱ – ط تجدیدنظر: گله با یار مهربان گفتن...

دیوان حافظ از حافظ تصحیح محمد قزوینی و قاسم غنی ای پیک راستان خبر یار ما بگو 7950دیوان حافظ — ای پیک راستان خبر یار ما بگوحافظ...

دیوان حافظ از حافظ تصحیح محمد قزوینی و قاسم غنی ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار 7784دیوان حافظ — ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیارحافظ...

مواعظ از سعدی تصحیح محمدعلی فروغی ای یار ناگزیر که دل در هوای تست 17090مواعظ — ای یار ناگزیر که دل در هوای تستسعدی ۶– ق می‌نهی. تست. گر بند میکنی. زنند...

تنگ خود آن یار شکر بوسه از آن شکر که تو در پسته‌ی دهان داری ای که از سیم خام تن داری ای ز آفتاب رویت مه برده شرمساری جانا به یک کرشمه دل و جان همی بری دلبرا...

جام می تا خط بغداد ده ای یار مرا درد زده است جان من میوه‌ی جان من کجا سر به عدم درنه و یاران طلب گر مدعی نه‌ای غم جانان به جان طلب مست تمام آمده است بر...

گلستان ترا من آن مرغم که افکندم به دام سد بلا خود را طی زمان کن ای فلک ، مژده‌ی وصل یار را خیز و به ناز جلوه ده قامت دلنواز را نرخ بالا کن متاع غمزه‌ی...