این برگ همسنجی شدهاست.
ط
دلم جز مهر مهرویان طریقی بر نمیگیرد | ۱۰۱ |
دلی که غیب نمایست و جامجم دارد | ۸۱ |
دمی با غم بسر بردن جهان یکسر نمیارزد | ۱۰۳ |
دوستان دختر رز توبه ز مستوری کرد | ۹۵ |
دوش آگهی ز یار سفر کرده داد باد | ۷۰ |
دوش از جانب آصف پیک بشارت آمد | ۱۱۶ |
دوش در حلقه ما قصّه گیسوی تو بود | ۱۴۲ |
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند | ۱۲۴ |
دوش میآمد و رخساره برافروخته بود | ۱۴۳ |
دوش وقت سحر از غصّه نجاتم دادند | ۱۲۴ |
دی پیر میفروش که ذکرش بخیر باد | ۶۹ |
دیدم بخواب خوش که بدستم پیاله بود | ۱۴۵ |
دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد | ۹۵ |
دیرست که دلدار پیامی نفرستاد | ۷۴ |
راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد | ۱۰۵ |
رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید | ۱۶۱ |
رسید مژده که ایّام غم نخواهد ماند | ۱۲۱ |
رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد | ۱۲۱ |
روز وصل دوستداران یاد باد | ۹۴ |
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد | ۸۶ |
روشنی طلعت تو ماه ندارد | ۸۶ |
زاهد خلوت نشین دوش بمیخانه شد | ۱۱۵ |
زهی خجسته زمانی که یار باز آید | ۱۵۹ |
ساقی ار باده از این دست بجام اندازد | ۱۰۲ |
ساقی حدیث سرو و گل و لاله میرود | ۱۵۲ |
سالها دفتر ما در گرو صهبا بود | ۱۳۸ |
سالها دل طلب جامجم از ما میکرد | ۹۶ |
ستارهٔ بدرخشید و ماه مجلس شد | ۱۱۳ |