کلیات سعدی/بوستان/باب نهم
ظاهر
< کلیات سعدی | بوستان
باب نهم
در توبه و راه صواب
فهرست
(جداگانه فهرست نشده)- بیا ای که عمرت به هفتاد رفت
- شبی در جوانی و طیب نعم
- کهن سالی آمد به نزد طبیب
- جوانا ره طاعت امروز گیر
- شبی خوابم اندر بیابان فید
- قضا زندهای رگ جان برید
- فرو رفت جم را یکی نازنین
- یکی پارسا سیرت حق پرست
- میان دو تن دشمنی بود و جنگ
- شبی خفته بودم به عزم سفر
- خبر داری ای استخوانی قفس
- ز عهد پدر یادم آمد همی
- یکی برد با پادشاهی ستیز
- یکی مال مردم به تلبیس خورد
- همی یادم آید ز عهد صغر
- یکی غله مرداد مه توده کرد
- یکی متفق بود بر منکری
- زلیخا چو گشت از می عشق مست
- پلیدی کند گربه بر جای پاک
- غریب آمدم در سواد حبش
- یکی را به چوگان مه دامغان
- به صنعا درم طفلی اندر گذشت