دیوان حافظ/صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را

از ویکی‌نبشته
۴  صبا بلطف بگو آن غزال رعنا را که سر بکوه و بیابان تو دادهٔ ما را  ۷
  شکرفروش که عمرش دراز باد چرا تفقّدی نکند طوطی شکرخا را  
  غرور حسنت اجازت مگر نداد ای گل که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را  
  بخلق و لطف توان کرد صید اهل نظر ببند و دام نگیرند مرغ دانا را  
  ندانم از چه سبب رنگ آشنائی نیست سهی قدان سیه چشم ماه سیما را  
  چو با حبیب نشینی و باده پیمائی بیاد دار محبّان بادپیما را  
  جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را  
  در آسمان نه عجب گر بگفتهٔ حافظ  
  سرود زهره برقص آورد مسیحا را