پرش به محتوا

تاریخ نو/۴۵

از ویکی‌نبشته

سرکار نایب‌السلطنه به دارالخلافه رفته به شرف آستان‌بوسی خاقان مغفور مشرف شدند.

خاقان مغفور به نوازش نایب‌السلطنه کوشیده نایب‌السلطنه را به استیصال عبد الرضاخان که خائن دولتی بود مأمور ساخته و مدد خرج نیز مرحمت فرمودند و سرکار نایب‌السلطنه بعد از مرخصی از دارالخلافه به زیارت قم مشرف شده با لشکرهای آذربایجان از راه کاشان روانهٔ یزد شدند و حسنعلی‌میرزا که در سر یزد نشسته بود از شنیدن رسیدن لشکر آذربایجان و از حدوث غلا و قحطی که در یزد و اردوی او واقع شده بود از سر یزد برخاسته به کرمان رفت و نایب‌السلطنه به یزد رسیده عبد الرضاخان تاب توقف نیاورده با شمشیر و قرآن و کفن به استقبال آمده چون قحطی عظیم در یزد واقع بود لشکریان آذربایجان زیاده از دو روز تاب توقف نیاوردند و نایب‌السلطنه عبد الرضاخان را همراه برداشته و سیف‌الدوله‌میرزا را در یزد مستقل نموده روانهٔ کرمان شدند.

ذکر احوالات آذربایجان بعد از رفتن نایب‌السلطنه و روانه شدن قهرمان‌میرزا با لشکر و توپخانه به عراق

چنان‌که معلوم مطالعه‌کنندگان شد محمدخان امیر نظام محل اطمینان نایب‌السلطنه شده به نیابت کل آذربایجان اختصاص یافت و امیرزاده فریدون‌میرزا را برداشته به تبریز رفت و امیرزادگان و حکام جدید هریک بر سر ولایت منسوبهٔ خود رفته مشغول به خدمتگزاری دیوان اعلی شدند و امیرزاده قهرمان‌میرزا نیز از سلیمانیه عود نموده محمدخان امیر نظام به تدارک رفتن او به عراق مشغول آمد چون فوج خوی و فوج مراغه از جملهٔ ابواب‌جمعی ایشان بود این دعاگوی دولت شاهی فوج خوی را با چهار عراده توپ روانه ساخت و چهارصد نفر سوار از طایفهٔ اکراد سرحد مستمال نموده با این‌که تا امروز از آن طایفه ده نفر سوار به هیچ خدمت از خدمات دولت ایران اقدام نمی‌نمودند روانهٔ خدمتگزاری نایب‌السلطنه ساخت و امیرزاده قهرمان‌میرزا نیز با هزار سوار و دو هزار سرباز و هشت عراده توپ با حاجی علی عسکر خواجه سرا از راه قم و کاشان به اصفهان رفته و از آنجا بعد از ورود نایب‌السلطنه به کرمان روانهٔ کرمان شدند.

ذکر ورود نایب‌السلطنهٔ مرحوم به کرمان و گرفتاری حسنعلی‌میرزا شجاع‌السلطنه

سرکار نایب‌السلطنه چنان‌که مذکور شد به سبب قحط و غلا در یزد نتوانستند اقامت فرمایند لشکریان را برداشته روانهٔ ولایت کرمان شدند و شجاع‌السلطنه حسنعلی‌میرزا از شنیدن این حکایات به استحکام ارگ از قلعهٔ کرمان کوشیده و امنای دولت خاقان مغفور نیز که با نایب‌السلطنه صفایی نداشتند دلداری‌ها به او داده او را بر مخالفت نایب‌السلطنه تحریص نمودند و نایب‌السلطنه بر محال کرمان وارد شده از خیالات ایشان مستحضر گردیده و ایشان را به نوشتن نوشتجات و فرستادن امنا و اظهار نمودن این‌که بر خود شما واضح است که حرکت ما به کرمان از راه اضطرار و الجاء واقع شده چراکه در یزد توقف ممکن نبود و نیتی به جز گذران زمستان تا عید نوروز و ایام بهار نداریم و واضح است که در این اوقات اگر باهم باشیم حاسدان و خائنان دولت منکوب و مخذول خواهند آمد و العیاذ باللّه اگر طریقی دیگر باشد به جز خندهٔ دشمنان چه حاصل خواهد شد و با این گفتگوها لشکر آذربایجان را تا یک منزلی کرمان رسانیدند و شاهزاده حسنعلی‌میرزا ارگ را که مشهور است به باغ نظر مضبوط ساخته و خود با فرستادگان نایب‌السلطنه به استقبال آمده و نایب‌السلطنه پادشاه مرحوم را به استقبال او فرستاده او را به اعزاز و احترام تمام وارد اردو گردانید و شاهزاده حسنعلی‌میرزا بعد از ورود به اردو در چادر نایب‌السلطنه منزل گزیده در همان شب دو فوج از سربازان آذربایجان مأمور شدند که گرماگرم بدون این‌که سخنی دیگر مفهوم شود روانهٔ ارگ شوند و افواج قاهره به ارگ رفته ارگ را گرفته بعد از تسخیر برج و باره شاهزاده حسنعلی‌میرزا را سرکار نایب‌السلطنه بی‌اختیار فرموده او را با دویست نفر سوار به دست محمد زمان‌خان قاجار سپرده به خدمت خاقان مغفور فرستادند و خاقان مغفور نیز شاهزاده حسنعلی‌میرزا را تا ایام حیات نایب‌السلطنه به طرز محبوسین نگهداری فرمودند پس از این مقدمات نایب‌السلطنه وارد کرمان شده لشکریان را جابه‌جا نموده آن زمستان تا ایام بهار به