پرش به محتوا

تاریخ نو/۴۳

از ویکی‌نبشته

بایست تدارکات سفر اقلا سه ماه در جایی توقف نمایند تا به تدارک کوشند در این اوقات که از وبای آذربایجان متفرق شده از غلهٔ دیوانی چیزی در دست نمانده بود امنای دولت به فکر تعیین مکانی مناسب برای توقف دو سه ماهه افتادند، بعضی می‌گفتند در گروس باید نشست بعضی می‌گفتند به تبریز رفته مشغول به تدارک می‌شویم. این دعاگوی دولت شاهی به میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام و محمدخان امیر نظام اظهار کرد که اگر نایب‌السلطنه به اردبیل تشریف فرما شوند دعاگوی دولت متعهد است که جمیع سویرسات لشکر را تا چهار ماه از عهده برآید و از آنجایی که اردبیل قریب به مملکت عراق است مصلحت آن است که از برای توقف آنجا معین شود، قائم‌مقام و امیر نظام مصلحت دید را به خدمت نایب‌السلطنه معروض داشتند و نایب‌السلطنه این دعاگوی دولت شاهی را در آب‌گرم سراب احضار فرموده مرخص داشتند که به اردبیل رفته در تدارک امورات لازمه باشد و میرحسن‌خان طالش در همین منازل از اردو جدا شده بی‌اذن و اجازهٔ دولتی به‌خانهٔ خود رفت و این دعاگوی دولت نیز به اردبیل رفته منتظر ورود نایب‌السلطنه گردید و نایب‌السلطنه نیز با پادشاه مرحوم و جمیع امیرزادگان وارد اردبیل شدند.

ذکر وقایعاتی که در اردبیل واقع شد و حرکت نایب‌السلطنه با لشکر به طرف عراق

میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام پنجاه هزار تومان برای مصارف واجبهٔ لشکر ملاحظه نموده بود و یک دینار چنان‌که از ابتدای دولت نایب‌السلطنه به همین منوال دست‌تنگی بود در صندوقخانهٔ عامره نبود و نیز بدون این وجه ممکن نبود که اردو حرکت نماید نظر بر این به عزل حکام حکم صادر شده و پیشکشی برای حکومت هر ولایت معین شد که هر کس از چاکران و خدمتگزاران آن مبلغ را نقد تسلیم نماید حاکم آن ولایت باشد و عمده در این تقسیم پیشکش ارومیه و مراغه بود که هریک به ده هزار تومان مقرر شد و پنج هزار تومان ولایت خوی و پنج هزار تومان اردبیل و پانزده هزار تومان دیگر در مثل پیشکش حکومت مرند و ساوجبلاغ و امثال این ولایات جزء معین شده بود.

ابراهیم‌خان سردار و فتحعلی‌خان قاجار ولدمیرزا محمدخان خدمت ارومیه و مراغه را گردن گرفتند و رفتند و نایب‌السلطنهٔ مرحوم اردبیل و مشکین را به شاه مرحوم داده و به حکومت قراجه داغ امیرزاده بهرام‌میرزا را تعیین نموده و این دعاگوی دولت شاهی را مقرر داشتند که به نیابت پادشاه مرحوم در اردبیل و مشکین به حکمرانی مشغول گردد و به امیرزاده قهرمان‌میرزا که با حاجی علی عسکر خواجه و محمدخان سرتیپ ایروانی دو ماه بود که به ضبط سلیمانیه و شهر زور مأمور بودند مقرر داشتند که محمدخان سرتیپ در سلیمانیه مانده و امیرزاده قهرمان‌میرزا با لشکرهایی که ابواب‌جمع او می‌شود متعالب اردوی نایب‌السلطنه روانهٔ عراق شود و پادشاه مرحوم را مقدمة الجیش ساخته با چهار هزار نفر از لشکر نظام و توپخانه و دو هزار سوار روانهٔ سمت عراق فرمودند و خود سرکار نایب‌السلطنه با طهماسب‌میرزا و امیرزاده خسرومیرزا و سیف الملوک‌میرزا با سایر لشکریان آذربایجان و میرزا ابوالقاسم قائم مقام از شهر اردبیل کوچیده از راه خلخال روانهٔ عراق شدند و در همین اوقات توقف اردبیل وزیرمختار دولت روس میرحسن‌خان را مطالبه نمود و سرکار نایب‌السلطنه نوشته از وزیرمختار گرفتند که اگر میرحسن‌خان به دولت روس رود او را دست‌بسته به دولت ایران سپارند و جمعی را بر سر او تعیین نمودند و او حرکت مذبوحی کرده به لنکران فرار کرد امنای دولت روس او را گرفته به دست امنای نایب‌السلطنه سپردند و در منزل خلخال به خدمت نایب‌السلطنه رساندند و در یکی از قلاع خلخال محبوس شد، بعد از دو سه ماه از آنجا فرار کرده خود را به طالش انداخته مصدر آشوب شد و باز لشکر از طرف ایران و از طرف روس بر سر او آمده او طاقت نیاورده به مازندران گریخت و خاقان مغفور او را به دارالخلافه آورده در دارالخلافه وفات یافت.

ذکر رسیدن نایب‌السلطنه به خدمت خاقان مغفور در دارالخلافه و روانه شدن بر سر یزد و امورات واقعه

چون سرکار نایب‌السلطنه به خمسه رسیدند پادشاه مرحوم را با سایر لشکریان از راه قم روانه ساختند و مقرر داشتند که در قم توقف نموده منتظر ورود نایب‌السلطنه باشند و