پرش به محتوا

تاریخ نو/۳۷

از ویکی‌نبشته

ذکر رسیدن امیرزاده خسرومیرزا به تفلیس و روانه شدن از آنجا به دارالسلطنهٔ پترزبورگ تا مراجعت به دارالسلطنهٔ تبریز

چون خبر مأموریت امیرزاده خسرومیرزا به دارالملک تفلیس رسید ژنرال بسقویچ لشکرهای ابواب‌جمعی خود را به جهت نزاع و جدال که با دولت روم داشتند روانهٔ سرحدات ولایات روم ساخته خود منتظر امیرزاده خسرومیرزا در تفلیس ماند، بعد از ورود امیرزاده خسرومیرزا امیرزاده را ملاقات نمود و دستورالعمل او را داد و امیرزاده خسرومیرزا هرچند اذن صریح از دولت ایران نداشت که از تفلیس تجاوز نماید ولیکن نظر به مأموریتی که نوشته شد که بایست از صلاح دید ژنرال مرشل بسقویچ تخلف ننماید لابد عازم دارالسلطنهٔ پترزبورگ شدند و محمدخان امیرنظام و میرزا محمد تقی‌خان و حاجی‌میرزا مسعود با چهل نفر از همراهان را در خدمت امیرزاده روانهٔ دارالسلطنهٔ پترزبورگ ساختند و محمد حسین‌خان ایشیک آقاسی باشی را با اخبار و گزارشات واقعه با سایر همراهان به تبریز مراجعت دادند و ژنرال بسقویچ امیدواری عفو امپراطور را از حرکات عوام دارالخلافهٔ تهران به نایب‌السلطنه نوشته و خود ژنرال به عزم رزم روانهٔ روم شد و امیرزاده خسرومیرزا به دارالسلطنهٔ پترزبورگ رسیده به شرف ملاقات امپراطور مشرف شد و امپراطور اعظم پذیرای عذر از دولت علیهٔ ایران شده امیرزاده خسرومیرزا را با همراهان بعد از سه ماه توقف در دارالسلطنهٔ پترزبورگ نوازشات فرموده و نشان‌ها مرحمت کرده یک کرور از دو کرور باقی وجه مصالحه را نیز به دولت ایران گذشت نمودند و وعدهٔ آمدن ایلچی بزرگ برای استحکام دوستی داده امیرزاده را به اعزاز و احترام تمام معاودت دادند. چون کیفیت سفر امیرزاده خسرومیرزا را میرزا مصطفی افشار که از جملهٔ ملتزمین خدمت ایشان بود به طریق روزنامه به تفصیل نوشته و مجلد شده است به آن جهت این دعاگوی دولت زبان قلم را از تحریر کیفیات و تفاصیل آن سفر کوتاه نمود و خواهشمندان مطلعین آن اخبار را به مطالعه نمودن آن روزنامچهٔ مجلده رجوع نمود.

چون امپراطور اعظم خواهش نموده بودند که میرزا مسیح مجتهد باید از دارالخلافه اخراج شود به آن سبب خاقان مغفور نیز در مقام عذرخواهی ایشان از دارالخلافه برآمدند و جمیع اهالی دارالخلافهٔ تهران از جماعت اناثیه سپر و شمشیر و چماق به دست گرفته به دولت سرای‌میرزای مجتهد جمع آمده در مقام عدم جریان حکم خاقان مغفور بودند و سه چهار روز این گفتگو طول کشید، بالاخره‌میرزای مجتهد به عزم زیارت عتبات عالیات از دارالخلافه تهران بیرون آمده و روانهٔ کربلای معلی گردیدند.

ذکر حرکت نایب‌السلطنه از تبریز به اوجان و اجتماع لشکر آذربایجان تا زمان معاودت به دارالسلطنهٔ تبریز و وقایعی که واقع شد

چون نایب‌السلطنه امیرزاده خسرومیرزا را به عذرخواهی روانهٔ دارالسلطنهٔ پترزبورگ ساخت و ایام بهار پیش آمد به مصلحت‌های دولتی عازم شدند که لشکر آذربایجان را که دو سال است به امور آنها رسیدگی نشده در چمن اوجان جمع نموده به جبر نقصان امورات آنها بپردازند، نظر به این مصلحت‌دید روانهٔ چمن اوجان شده به اجتماع لشکر نظام و غیر نظام فرمان دادند و پس از یک ماه توقف پنجاه عراده توپ با توپچیان نظام و چهارده فوج لشکر نظام در چمن اوجان حاضر شده تفنگ و لباس آنها را که سرانجام شده بود به ایشان داده آب رفته به جوی باز آمد و ایلچی انگلیس و مصلحت‌گزاری که از دولت روس در تبریز بود به اردو احضار شده در حضور آنها سان لشکر دیده می‌شد و روزنامهٔ لشکریان را برای امیرزاده خسرومیرزا به دارالسلطنهٔ پترزبورگ می‌فرستادند و در همین اوقات به صحابت آخوند ملا شریف شیروانی که از راه اسلامبول می‌خواست به زیارت‌خانهٔ کعبه مشرف شود نوشتجات دوستانه به خواندگار روم سلطان محمودخان نوشته فرستادند و سلطان محمود بعد از وصول آخوند ملا شریف او را وزیر مختار دولت ایران نامیده در اعزاز و احترام او سعی بسیار نموده چنان وانمود کرد که دولت علیهٔ ایران لشکر خود را در چمن اوجان جمع آورده به معاونت دولت روم اقدام خواهند کرد.

امپراطور اعظم از امیرزاده خسرومیرزا گله‌مندی فرستادن آخوند ملا شریف را به اسلامبول در این موقع کرد و امیرزاده خسرومیرزا حقیقت امر آخوند را معروض امپراطور نموده رفع غبار خاطر ایشان را نمودند و هم در اوقات توقف اردو در اوجان