وحشی بافقی (غزلیات)/سد حیف از محبت بیش از قیاس ما
سد حیف از محبت بیش از قیاس ما | با بیوفای حق وفا ناشناس ما | |||||
بودی به راه سیل بسی به که راه او | طرح بنای عشق محبت اساس ما | |||||
عیبش کنند ناگه و باشد به جای خویش | گو دور دار اطلس خویش از پلاس ما | |||||
ما را به دست رشک مده خود بکش به جور | اینست از مروت تو التماس ما | |||||
کفران نعمتش سبب قطع وصل شد | زینش بتر سزاست دل ناسپاس ما | |||||
ترسم که نایدش به نظر بند پاره نیز | دارد اگر نگاه تو زینگونه پاس ما | |||||
وحشی ازین عزا بدرآییم ، تا به کی | باشد کهن پلاس مصیبت لباس ما |