شیدای گراشی (غزلیات)/لعل تو بهتر ز جام ماء معین است

از ویکی‌نبشته
شیدای گراشی (غزلیات) از شیدای گراشی
(لعل تو بهتر ز جام ماء معین است)
  لعل تو بهتر ز جام ماء معین است ای که ز شوق لبت لبم شکرین است  
  من متحیر که حور یا بشر است این زآن که لبش همچو باغ خلدبرین است  
  گر که ز حور است گو چرا به زمین است ور بشر است این چرا به نور عجین است  
  حسن چنینی به روی توده‌ی غبرا کس نه‌بگوید که از ملاله‌ی طین است  
  خال سیاه تو دانه است ولیکن زلف رسای تو دام‌وش به کمین است  
  قد تو یارا بلای سرو و صنوبر چون بخرامی بلای اهل زمین است  
  شور جهان است جفت ابروی طاقت ای که رخت صلح و چشم فتنه‌ی دین است  
  گرچه به جسمم روان نمانده ولیکن حب تو ای دوست جان اهل یقین است  
  هرکه به شیدایی تو گشت مسلم گر که به دوزخ رود بهشت برین است