شرف/۵

از ویکی‌نبشته

نمره پنجم

جمادی‌الاولی ۱۳۰۰


این روزنامهٔ شریفه ماهی یک نمره بطبع میرسد
قیمت نسخه یکقران سالیانه یک تومان و دو هزار دینار

شاهزاده حسام‌السلطنه
شاهزاده حسام‌السلطنه

شاهزاده حسام‌السّلطنه

شاهزاده سلطان مراد میرزا حسام‌السّلطنه ابن مرحوم رضوان جایکاه نایب‌السلطنه عبّاس میرزا طاب ثراه از شاهزادکان بزرک خانوادهٔ سلطنت و اعمام کرام با احتشام اعلیحضرت شاهنشاهی دام ملکُه از اوّل عهد شباب متقلّد مهام جلیلهٔ ایندولت روزافزون و در سال اوّل جلوس همایون ملقّب بحسام‌السّلطنه کردیدند و از خدمات بزرک این شاهزادهٔ معظّم در اوّل این عهد ابدمهد امن کردن خراسان و منظّم ساختن آن نواحی و سامان و فتح هراتست که در سال هزار و دویست و هفتاد و سه واقعشد نیز ریاست اردوی همایون است در سفر خیریّت اثر عراق عرب در سال هزار و دویست و هشتاد و هفت و در سفر اوّل که موکب مقدّس شاهانه عزیمت فرنکستان نمود شاهزاده معظم شرف التزام رکاب شاهنشاهی را داشتند علاوه بر اینها پیوسته بحکمرانی و فرمانفرمائی ایالات معظمه محروُسه برقرار و خاطر مهرمآثر خسروانه را از مجاهدت و مساعی خود خرسند داشته بجمیع امتیازات جلیلهٔ ایندولت قویشوکت نایل و فایز کردیده این اوقات بحکمرانی و فرمانفرمائی ایالتین خراسان و سیستان منصوب شده ولی بلافاصله مریض کشته روز دوشنبه دویّم ماه جمادی‌الاول مقارن ظهر داعی حق را لبّیک اجابت کفته برحمت ایزدی پیوستند سنّ مرحوم شاهزاده شصت و هفت سال

جناب امین‌الدّوله

جناب میرزا علیخان امین‌الدوله از مبادی این عهد همایون باقتضای لیاقت فطری و فور عقل و دانش ذاتی در کنف مرحمت خاص بشرف تربیت مخصوص پادشاهی مشرّف و مباهی کردیده سالها منشی مخصوص حضور همایون بودند و از سبک و سلیقه و سرایر و مکنونات خاطر مهر مظاهر همایونی خبرتی بسزا حاصل نمودند تا در سال هزار و دویست و نود بلقب امین‌الملکی و وزارت رسائل نایل شدند ادارهٔ پُست ممالک محروُسه نیز بجناب معظّم مفوض و از حسن کفایت ایشان مثل ادارهٔ پُست یکی از ممالک فرنک مرتّب و منتظم کردید در سال هزار و دویست و نود پنج که ویکتور امانول پادشاه ایطالیا مرحوم شده اعلیحضرت هومبر پسر پادشاه مرحوم بجای پدر بر سریر سلطنت آن مملکت جلوس نمود و از جانب اعلیحضرت همایون شاهنشاهی بسمت سفارت مخصوص بدربار دولت ایطالیا و ابلاغ تعزیت از وفات ویکتور اِمانُولِ و تهنیت جلوس اعلیحضرت هُومبر مامور کردیده این خدمت عمده را چنانکه شاید بانجام رسانیدند ادارهٔ دارالشورای دولت و سلطنت تبلیغ فرمایشان همایونی بمجلس شوری نیز بعهدهٔ امانت و لیاقت ایشان تفویض شد وزارت وظایف و اوقاف نیز در سال هزار و دویست نود و هفت ارثاً و استحقاقا مزید سایر مشاغل و اعمال ایشان کردید در سال هزار و دویست و نود و نه بلقب جلیل امین‌الدّوله که از القاب بزرک ایندولت است ملقب شده و هموارهٔ اوقات خدمات شایستهٔ ایشان مقبول خاطر مبارک و موجب بروز مراحم و الطاف ملوکانه درباره ایشان بوده و هست

بقیهٔ روزنامهٔ سفر خیریّت اثر شاهنشاهی دام ملکه و سلطانه بنمارستاق

روز چهارشنبه هجدهم شعبان صبح سوار شده رفتیم بیورت چهل‌چشمه حاجب‌الدّوله سراپرده و دستکاه زده بود از آنجا کذشته رفتیم بالاتر که یورت که یورت قدیمست در چمن بسیار خوبی که کلهای زرد و غیره داشت آفتاب‌کردان زده نهار خوردیم هنوز بقیه زکام و سینه‌درد جزئی باقی بود تا عصر در آنجا مشغول خواندن نوشتجات دولتی بودیم عصر مراجعت نموده مقارن غروب رسیدیم سر کوسفندهای خودمان که چوپانها مشغول شیر دوشیدن بودند قدری تماشا کرده وقت اذان وارد منزل شدیم

روز پنجشنبه نوزدهم امروز ازین یورت کوچ بیورت چهل‌چشمه شد صبح ما رفتیم سر بالای رودخانه در محاذی یورت چشمه قلقلی کنار آب چهل بره توی چمنی بنهار افتادیم بعد از دم چادرهای ایلات که میکذشتیم یهودیهای دست‌فروش نهاوند را دیدیم که چیت و بعضی اجناس دیکر آورده بایلات میفروختند صبح که سوار میشدم اکبرخان از ورارود آمده عریضه از امیرآخور آورد که از آب ورارود انشاء‌الله میتوان کذشت کفتیم شاطرباشی بشیرالملک او را برد بیورت دیکر پیش امین‌السّلطان که جواب بدهد امیر‌آخور امشب را هم در ورارود میماند حسینقلیخان و ابراهیمخان و غلامحسینخان اشرفی هم همراهش هستند خلاصه در مراجعت از نهارکاه بآن تپّه که پارسال حکم شد بکنند و آجر و کاشی در میآمد رفتیم پیاده شده تماشا کردیم چهار صفّه حوضخانه مانندیست تماماً را با آجر طاق زده‌اند بالای آن هم عمارتی بوده است که کاشی‌کاری در آن عمارت بالا بوده جای خوب و بنای محکمی بوده است خلاصه سوار شده غروبی وارد منزل شدیم سراپرده و چادرها را بسیار خوب زده بودند جای باصفائیست

امین‌الدوله
امین‌الدوله

جناب امین‌الدوله

جمعه بیستم نهار را در منزل خوردیم قدری نوشتجات و کاغذهای شهر را خوانده جواب نوشتیم صادقخان که با میرشکار رفته بود راه بلده را بسازد از میرشکار عریضه آورده بود که راه را ساخته‌اند امّا نوشته بود بد راهیست و پنج شش روزه باید بنمارستاق رفت الحمدالله از اینطرف که میرآخور اطمینان داده بود ما هم به میرشکار نوشتیم از همانجا برود بنمارستاق بماند عصری میرآخور و اکبرخان از ورارود آمده بودند بحضور رسیدند میرآخور عرض کرد که پل ساخته است و راه را درست کرده است انشاءالله تعالی خوش خواهد کذشت شنبه بیست و یکم الی عصر منزل بودیم پیشخدمتها حضور داشتند کاغذخوانی شد

روز یکشنبه بیست و دوّیم صبح هوا بسیار سرد بود سوار شده از میان اردو کذشته میخواستیم مادیانهای ایلخی را ببینیم رفتیم از آب سفیدآب که داخل رود لار میشود کذشته آن طرف بفاصلهٔ قدری مسافت چمن خوبی بود نهار خوردیم جلو و اطراف را مه کرفته بود باد بسیار سردی می‌آمد بواسطهٔ هوای مه و ابر احتمال باران داشت زود چای خورده سوار شده رفتیم رو بمنزل مادیانها را امروز ندیدیم یکساعت بغروب مانده وارد منزل شدیم امروز ابراهیمخان و میرزامحمدخان لاریجانی آمده بودند بحضور رسیدند چیز غریبی میکفتند که امسال زمستان یا اول بهار یک ده از بلوک بوالقلم لاریجان خانهایشان بزمین فرو رفته امّا کسی از سکنه نمرده است

دوشنبه بیست و سیّم از صبح الی عصر در منزل توقف نموده و خوب شد که سوار نشدیم از شش ساعت بغروب مانده طرف دماوند و ورارود مازندران ابر و رعد و برق شدیدی بود باران و تکرک زیادی متجاوز از یک‌ساعت متصّلاً بارید بعد کم‌کم هوا باز شد خلاصه امروز تمام روز مشغول خواندن و نوشتن کاغذ و نوشتجات بودیم مادیانها را صبح آورده بودند جلو سراپردها آن طرف رودخانه میچریدند مادیانها و کرّه‌ها همه خوب و فربه بودند بقدر ششصد رأس اینجا بود

روز سه‌شنبه بیست و چهارم امروز باید برویم به کنار رودخانه ورارود صبح خیلی زود یکساعت بدسته مانده برخاسته سوار شدیم امین‌السّلطان و پیاده‌ها و سقّاها کنار رودخانه ایستاده بودند که بار و غیره را بکذرانند امّا آب شدّتی نداشت مال خوب میکذشت از آب کذشته آنطرف براه افتادیم همهٔ خیال ما این بود که در راه مبادا بوقت دیروز باران بکیرد تند میرفتیم تا رسیدیم زیر کردنه ورارود زیر کردنه دیدیم از بار و بُنه راه بند آمده که عبور ممکن نیست و بنهٔ زیادی هم عقب است کشیکچی‌باشی و غلامها را آنجا کذاشتیم که بنه عقب را نکذارند برود خودمان با همراهان زدیم به بیراهه بسیار بدی که همه سنکهای بزرک ریخته بود خیلی بزحمت رفتیم بالا در آن بالا قدری راه بهتر شد بجاده افتادیم آن طرف کردنه راه خوب و کشاده شد چشم‌انداز خوبی بکوه دماوند و غیره داشت سبزه و چمن و برف خیلی باصفا بود بهمن خیلی بزرکی جلو دره سر راه افتاده بود نهار را بردند آنجا حاضر کنند اینجاها مرتع و مسکن ییلاقی ایلات سیل‌سپر و علی‌کائی و عرب است ایلات متمولی هستند رسیدیم به نهارکاه بهمن خیلی بزرک و زیاد بود خلاصه نهار خورده ابرها از قلّه دماوند و از طرف مغرب و جنوب بنای حرکت کذاشتند زود سوار شده راندیم رو بمنزل از چمن و علفزار خوبی که همه شَبْدَر بود راندیم اینجاها خیلی مرتفع و خوب و هوای بسیار سردی دارد لباس زمستانی پوشیدیم نزدیکیهای منزل باران شروع کرد بباریدن وارد منزل شدیم میرآخور پل خوبی بسته بود یک پل هم فراشها بسته بودند آب رودخانه کم و خیلی صاف و باصفا بود سراپرده و چادرها را دو طرف رودخانه زده بودند آب از وسط می‎رفت بعد از ورود بمنزل ابر زیاد کردید رعد و برق شدیدی شد باران تکرک بسیاری بارید الی دو ساعت طول کشید همه جا و همه کس تر شدند سیل کمی از کوه برخاست خلاصه آب رودخانه کل‌آلود و زیاد شد هوا و آب و صحرا خیلی مهیب و هولناک کردید بعد از دو ساعت هوا باز و آفتاب شد و مردم آسوده شدند بقیّه در نمره آتیَهْ محمدحسن