پرش به محتوا

شاهنامه (تصحیح ژول مل)/آگاهی شدن سلم و تور از منوچهر

از ویکی‌نبشته

آگاهی شدن سلم و تور از منوچهر

  بسلم و بتور آمد این آگهی که شد روشن آن تخت شاهنشهی  
  دل هر دو بیداد شد پر نهیب که اختر همی رفت سوی نشیب  
  نشستند هر دو پر اندیشگان شده تیره روز جفاپیشگان  
  یکایک بر آن رای شان شد درست کز آن روی شان چاره بایست جست  ۶۴۵
  که سوی فریدون فرستند کس بپوزش کجا چاره این بود و بس  
  بجستند از آن انجمن هر دو آن یکی پاک دل مرد چیره زبان  
  بدآن مرد با رای و با هوش و شرم بگفتند بالا ببسپار گرم  
  در گنج خاور کشادند باز چو دیدند هول نشیب از فراز  
  زگنج کهن تاج زر خواستند همه پشت پیلان بیآراستند  ۶۵۰
  برگردونها بر چه مشک و عنبر چه دیبا و دینار و چه خزّ و حریر  
  ابا پیل گردنکش ورنگ و بوی زخاور به ایران نهادند روی  
  هر آنکس که بد بر در شهریار یکایک فرستادشان یادگار  
  چو پردخته شان شد دل از خواسته فرستاده آمد بر آراسته  
  بدادند نزد فریدون پیام نخست از جهاندار بردند نام  ۶۵۵
  که جاوید باد آفریدون گرد که فرّ کنی ایزد او را سپرد  
  سرش سبز باد وقتش ارجمند منش برگذشته زچرخ بلند  
  پیامی گزارم زهر دو رهی بدین برز درگاه شاهنشهی  
  بدآن کآن دو بدخواه بیدادگر پر از آب دیده زشرم پدر  
  پشیمان شده داغ دل پر گناه همی سوی پوزش بیابند راه  ۶۶۰
  ازیرا کجا چشم ایشان نبود که گفتارشان کس تواند شنود  
  چه گفتند دانندگان خرد که هر کس که بد کرد کیفر برد  
  بماند بتیمار و دل پر زدرد چو ما مانده‌ایم ای شه زاد مرد  
  نوشته چنین بود مان از بوش برسم بوش اندر آمد روش  
  هزبر جهانسوز و نرّ اژدها زدلم قضا هم نیابد رها  ۶۶۵
  ودیگر که فرمان بی پاک دیو ببرّد دل از بیم کیهان خدیو  
  بما بر چنین چیره شد رای اوی که مغز دو فرزانه جای اوی  
  همی چشم داریم از آن تاجور که بخشایش آرد بما بر مگر  
  اگر چه بزرگست ما را گناه به بی دانشی بر نهد پیشگاه  
  و دیگر بهانه سپهر بلند که گاهی پناهست و گاهی گزند  ۶۷۰
  سوم دیو که اندر میان چون نوند میان بسته دارد زبهر گزند  
  اگر پادشارا سر از کین ما شود پاک و روشن شود دین ما  
  منوچهر را با سپاهی گران فرستند بنزدیک خواهشگران  
  بدآن تا چو بنده به پیشش بپای بباشیم جاوید اینست رای  
  مگرکآن درختی که از کین برست به آب دو دیده ترا بیم شست  ۶۷۵
  بپوسیم تا آب و رنجش دهیم چو تازه شود تاج و گنجش دهیم