شاهنامه (تصحیح ترنر ماکان)/گفتار اندر فراهم آوردن شاهنامه
ظاهر
گفتار اندر فراهم آوردن شاهنامه
سخن هر چه گویم همه گفتهاند | بر باغ دانش همه رُفتهاند | |||||
اگر بر درخت برومند جای | نیابم که از بر شدن نیست رای | |||||
کسی کو شود زیر نخل بلند | همان سایه زو باز دارد گزند | |||||
توانم مگر پایگه ساختن | برِ شاخ آن سروِ سایه فگن | |||||
کزین نامور نامهٔ شهریار | بگیتی بمانم یکی یادگار | |||||
تو این را دروغ و فسانه مدان | بیکسان روش در زمانه مدان | |||||
ازو هر چه اندر خورد با خرد | وگر بر ره رمز و معنی برد | |||||
یکی نامه بود از گهِ باستان | فراوان بدو اندرون داستان | |||||
پراکنده در دست هر موبدی | ازو بهرهٔ برده هر بخردی | |||||
یکی پهلوان بود دهقان نژاد | دلیر و بزرگ و خردمند و راد | |||||
پژوهندهٔ روزگار نخست | گذشته سخنها همه باز جست | |||||
ز هر کشوری موبدی سالخورد | بیاورد کاین نامه را یاد کرد | |||||
بپرسیدشان از نژادِ کیان | وزان نامداران فرخ گوان | |||||
که گیتی باغاز چون داشتند | که ایدون بما خوار بگذاشتند | |||||
چهگونه سرامد به نیک اختری | برایشان همه روز کُند آوری | |||||
بگفتند پیشش یکایک مهان | سخنهای شاهان و گشتِ جهان | |||||
چو بشنید از ایشان سپهبد سخن | یکی نامور نامه افگند بن | |||||
چنان یادگاری شد اندر جهان | برو آفرین از کهان و مهان |