شاهنامه (تصحیح ترنر ماکان)/در ستایش امیر نصر برادر سلطان
ظاهر
در ستایش امیر نصر برادر سلطان
نخستین برادرش کهتر بسال | که در مردمی کس ندارد همال | |||||
ز گیتی پرستندهٔ فرِّ نصر | زید شاد در سایهٔ شاهِ عصر | |||||
کسی کش پدر ناصرالدین بود | پی تخت او تاجِ پروین بود | |||||
خداوندِ مردی و رای و هنر | بدو شادمان مهتران سر بسر | |||||
بویژه دلاور سپهدار طوس | که در جنگ بر شیر دارد فسوس | |||||
به بخشد درم هر چه یابد ز دهر | همی آفرین جوید از دهر بهر | |||||
به یزدان بود خلق را رهنمای | سر شاه خواهد که باشد بجای | |||||
جهان بی سر و تاج خسرو مباد | همیشه بماناد جاوید شاد | |||||
همیشه تن آزاد با تاج و تخت | ز درد و غم آزاد و پیروزبخت | |||||
کنون باز گردم بآغازِ کار | سوی نامهٔ نامور شهریار |