پرش به محتوا

دیوان حافظ/دارای جهان نصرت دین خسرو کامل

از ویکی‌نبشته
۳۰۴  دارای جهان نصرت دین خسرو کامل یحیی بن مظفّر ملک عالم عادل  ۳۰۷
  ای درگه اسلام پناه تو گشاده بر روی زمین روزنهٔ جان و در دل  
  تعظیم تو بر جان و خرد واجب و لازم انعام تو بر کون و مکان فایض و شامل  
  روز ازل از کلک تو یک قطره سیاهی بر روی مه افتاد که شد حلّ مسائل  
  خورشید چو آن خال سیه دید بدل گفت ای کاج که من بودمی آن هندوی مقبل  
  شاها فلک از بزم تو در رقص و سماعست دست طرب از دامن این زمزمه مگسل  
  می نوش و جهان بخش که از زلف کمندت شد گردن بدخواه گرفتار سلاسل  
  دور فلکی یکسره بر منهج عدلست خوش باش که ظالم نبرد راه بمنزل  
  حافظ قلم شاه جهان مقسم رزق است  
  از بهر معیشت مکن اندیشهٔ باطل