پرش به محتوا

تاریخ نو/۹

از ویکی‌نبشته

نایب‌السلطنهٔ مرحوم مرخص فرموده در رکاب خاقان مغفور روانهٔ دارالسلطنهٔ تبریز شدیم و خود نایب‌السلطنه به کنار رود ارس رفته به حفظ سرحد مشغول شدند و معلوم شد که شیخ الملوک به حرف مهر علی‌خان کسان خود را برداشته و تا رسیدن حکم توقف نکرده عازم اردوی خاقان مغفور شده است.

از آنجایی که نایب‌السلطنهٔ مرحوم مستغنی از اینگونه امداد در هر حال بودند توکل به خدای تعالی فرموده به نفس نفیس فردا وحیدا به سرحدداری بیضهٔ اسلام اشتغال نمودند و خاقان مغفور بعد از انجام امورات ضروریهٔ تبریز از راه مراغه روانهٔ دارالخلافه شده به صحت و سلامت وارد دارالخلافه گردیدند و شیخ الملوک نیز بعد از چند روز به تبریز رسیده از همان راه به ملایر و تویسرکان رفتند.

ذکر احوال لشکر روس که بعد از واقعهٔ گنجه برای آنها روی نمود

ژنرال بسقویچ بعد از واقعهٔ گنجه به سبب این‌که تازه به سرحد رسیده بود و بلدیت از امور سرحد ایران نداشت و هنوز لشکر ابواب‌جمعی او به دربند و تفلیس نرسیده بودند ژنرال مده‌دوف را با هشت هزار صالدات به قراباغ فرستاد که در مقابل نایب‌السلطنه باشد و قدری صالدات نیز به مدد ژنرال قبه فرستاده حکم نمود که قصبهٔ سالیان و شیروان و شکی را مضبوط نمایند به خصوصه در سالیان که سرحد طالش است دو پلک صالدات گذارد که هم متوجه سرحد شده و هم به فکر آذوقه که از حاجی ترخان به کشتی‌های بزرگ می‌آوردند و از آنجا به سالیان نقل خواهد شد مشغول شوند و خود عود نموده به تفلیس رفت که تا رسیدن لشکرها و گذشتن زمستان در دار الملک تفلیس مانده در بهار به هرچه مصلحت دولت باشد مشغولی نماید.

نایب‌السلطنه نیز دو ماه در کنار آب ارس به نفس نفیس توقّف فرموده چون زمستان رسید و لشکریان بسیار از دست رفته بودند به قدر هزار سوار به‌طور قراول در معبرها گذاشته و سیف الملوک‌میرزا را که حاکم قراجه داغ بود به حفظ و حراست آنها گماشته خود عازم دارالسلطنهٔ تبریز شدند.